به گزارش راه شلمچه، حسین فردوست از کودکی نزدیکترین دوست محمدرضا پهلوی و محرم اسرار او بود. فردوست تا آخرین روز حکومت پهلوی از صمیمیترین دوستان شاه شناخته میشد؛ تا جایی که حق داشت با شاه و ملکه بر سر یک میز غذا بخورد و محرمانهترین اسرار محمدرضا را بداند.
خبرگزاری فارس بر اساس خاطرات فردوس، در گزارشی به فهرست بلندبالای افرادی که با خواهر شاه رابطه نامشروع داشتند، پرداخته است که در ادامه خواهید خواند:
حسین فردوست در خصوص مفسدههای جنسی اشرف پهلوی در خاطراتش اینگونه مینویسد: ازدواج اشرف عجیب بود. رضا شاه، فریدون جم و علی قوام را احضار کرد و شمس و اشرف را نیز خواست و گفت، شمس که بزرگتر است اول یکی از این دو را انتخاب کند. او نیز جم را، که خوشقیافه بود، انتخاب کرد و برای اشرف علیقوام ماند که هم زشت بود و هم بیاستعداد در جمیع جهات به جز روابط جنسی. این آزمایش بدی در زندگی اشرف بود و در بقیه عمرش اثر شدید گذارد. اشرف در طول زندگی زناشویی خود با علی قوام، که تا رفتن رضا ادامه داشت، شدیداً از او متنفر بود. او از علی قوام دارای یک پسر به نام شهرام شد که این پسر به نوبه خود یک منشأ فساد در کشور بود.
با رفتن رضا، اشرف و شمس هر دو از شوهرانشان جدا شدند. اشرف برای دیدار پدر به آفریقای جنوبی رفت و پس از مراجعت توقفی در مصر داشت. او در آنجا عاشق یک فرد مصری به نام احمد شفیق شد و خواستار ازدواج با او شد که محمدرضا موافقت کرد. باید اضافه کنم که قبل از ازدواج با احمد شفیق، اشرف مدتی شدیداً عاشق هوشنگ تیمورتاش، پسر تیمورتاش وزیر دربار رضاخان شد و از محمدرضا اجازه خواست که با تیمورتاش ازدواج کند. محمدرضا به علت سوابق پدرش و تیمورتاش بهشدت با این ازدواج مخالفت کرد.
بوشهری اسماً از او جدا نشد
بدبختی شوهران اشرف این بود که پس از ازدواج اشرف از قیافهشان بیزار میشد و تحمل دیدنشان را نداشت. او مدتی زن احمد شفیق بود و سپس از او جدا شد و در همان زمان در مسافرتی به پاریس عاشق فردی به نام مهدی بوشهری شد. مهدی بوشهری از خانواده بزرگ و ثروتمندی [به نام] بوشهری است. اشرف عاشق این پسر شد و با اصرار به محمدرضا گفت که حتماً باید با او ازدواج کنم. محمدرضا موافقت کرد. ولی پس از یک سال از بوشهری بیزار شد و به او گفت که دیگر تحمل ریختت را ندارم و اینجاها نباش! بوشهری زرنگ بود و هر چند اسماً شوهر اشرف بود، ولی کاری به کار او نداشت و رهایش کرد و اشرف این وضع را پسندید. بوشهری با این تمهید تا انقلاب شوهر اشرف ماند و تصور میکنم هنوز نیز شوهر اسمیاش باشد. اشرف از بوشهری فرزندی ندارد.
لیست مردانی که با اشرف رابطه نامشروع داشتند، بسیار طولانی است
اگر بخواهم در زمینه روابط جنسی اشرف وارد جزئیات شوم، مفصل خواهد بود و لذا فقط به مهمترین موارد میپردازم. در دوران رضاخان، که اشرف ازدواج نکرده بود از نظر جنسی کاملاً سالم بود. او مانند هر دختری عاشق میشد ولی فقط در همین حد. ولی، پس از رفتن رضا، او روابط بیبندوبار و از نظر فساد کممانندی را شروع کرد. اگر قرار شود لیست مردانی که در دوران ۳۷ ساله سلطنت محمدرضا با اشرف رابطه داشتند تهیه شود، علیرغم دشواری و غیرممکن بودن کار، چون حتی خود او نیز ممکن است همه را به یاد نیاورد، مسلماً لیست طویلی خواهد شد.
در زمان فوزیه، مدتی اشرف معشوقه تقیامامی شد. در مسافرت به مصر مدتی با ملک فاروق بود. در سالهای ۱۳۳۱ ـ ۱۳۳۲ که در پاریس بودم و به دیدار اشرف میرفتم میدیدم که با سه مرد رفیق است. ۲ نفر اهل پاریس بودند و یکی افسر جوان اهل یوگسلاوی بود که گویا آجودان شاه یوگسلاوی بوده و به فرانسه پناهنده و تبعه شده بود و احتمالاً بیارتباط با سرویسهای جاسوسی نبود. در دورانی که همسر بوشهری بود، مدتی عاشق دکتر غلامحسین جهانشاهی شد که در کابینه علم وزیر بازرگانی بود. پس از اینکه از وزارت برکنار شد، او را رئیس دفترش کرد و در عین حال معشوقهاش هم بود، ولی این علاقه شدت نداشت. چند بار نیز ذوالفقار علیبوتو، که در آن وقع وزیر خارجه پاکستان بود، به تهران آمد و اشرف با وی بود.
اشرف ۳۰۰ میلیون تومان وام به جوانی داد که عاشقش شده بود
زمانی مصطفی قلیرام، مدیرعامل بانک عمران، به محمدرضا شکایت کرد که اشرف برای احداث ساختمانهای کن ۳۰۰ میلیون تومان وام گرفته و حالا ۳۰۰ میلیون دیگر میخواهد. محمدرضا، نصرتالله معینیان، رئیس دفتر مخصوص را مأمور تحقیق کرد که بررسی شود که این پولها برای چیست؟ چرا محمدرضا مستقیماً از خواهرش نمیپرسید، نمیدانم! معینیان به من نوشت که طبق دستور شاه تحقیق شود. معینیان از اشرف میترسید و جرئت نداشت که مستقیماً تحقیق کند. من جهانشاهی، رئیس دفتر اشرف را خواستم و گفتم: لابد این پولهای گزاف و حیف و میلها کار شماست! جهانشاهی بلافاصله گفت: «من بیگناه هستم و اشرف طرح خانهسازی کن را به جوانی داده و بهتر است او را بیاورم تا خودش توضیح دهد و مسأله برایتان روشن شود!»
آن جوان را آورد. دیدم جوانی است ۲۲ ـ ۲۳ ساله و بسیار خوشگل. جهانشاهی او را معرفی کرد و گفت: «ایشان هستند!» از جوانک پرسیدم: طرح شما به کجا رسیده و تا به حال چه کردهاید؟ گفت: «در حال خطکشی هستیم!» گفتم: شما فقط برای خطکشی ۳۰۰ میلیون تومان گرفتهاید و حالا ۳۰۰ میلیون دیگر هم میخواهید!؟ فهمیدم که جریان چیست. جهانشاهی، پس از رفتن پسرک گفت که جریان این است و این همه پول را گرفته و به این جوانک فلان فلان شده داده! جهانشاهی شدیداً ابراز ناراحتی کرد و گفت: «این چه افتضاحی است، این چه بساطی است، من استعفاء میدهم!» خلاصه، اشرف این پول کلان را به این پسر داده بود. چرا؟ چون عاشق او شده بود. من جریان را به اطلاع محمدرضا رساندم و دستور داد که ۳۰۰ میلیون دوم پرداخت نشود که پرداخت نشد.
اشرف به هیچ چیز بیش از مرد و پول علاقه نداشت
اینها همه یک صدم ماجراهای اشرف نیست و تنها عمدهترین مواردی است که اکنون در ذهن دارم. در زمینه مالی نیز کارهای عجیب اشرف دستکمی از مسائل جنسی او نداشت. او به هیچ چیز بیش از مرد و پول علاقه نداشت و در این راه تا بدانجا رفته بود که علناً سر برادرش (محمدرضا) کلاه میگذاشت.
اشرف رسماً پول میگرفت و شغل میداد، از وکالت تا وزارت و سفارت و هیچ ابایی نداشت. سپس دستور میداد که در زمان اشتغالت هرکاری میخواهی بکن و این قدر به من بده! یکی از منابع مهم درآمد اشرف بلیتهای بختآزمایی بود که ماهیانه ۴ـ۵ میلیون تومان حق و حساب میگرفت. در این مسئله من مدرک داشتم و به محمدرضا هم گزارش کردم و البته او طبق معمول اهمیتی نداد. اشرف یک قمارباز حرفهای در حد اعلاء بود و قماربازهای حرفهای را جمع میکرد و وارد محفل خصوصی محمدرضا میکرد.
این بود چهره اشرف، دومین فرد خانواده پهلوی پس از محمدرضا! زنی که در هر زمینه در حد اعلای افراط و گستاخی است و میتوانم او را به حق «فاسدترین زن جهان» بنامم. در تاریخ زنان فاسد جهان، تالی اشرف یا نیست و یا نادر است: معتاد، قاچاقچی مواد مخدر، عضو مافیای آمریکا، بیمار جنسی و زنی که به قول خودش اگر هر شب یک مرد تازه نبیند، خوابش نمیبرد!