باید ابراهیم شد تادرگلستان زدقدم

بسم رب الشهدا و الصدیقین

پابه پای جنگل وکوه ودِه ودشت وزمان
خستگی هم خسته شد بسکه دویدی بی امان

خاکیان دانند خاکی تر زتو خاکی نبود
آسمان داند زمین نبود مکان آسمان

با کدامین سوره ازبالا به پایبن آمدی
نه، زمین جایت نبودو پر زدی تا لا مکان

وه چه زیبا می شودوقتی که مه، باران وباد
بال پروازت شود تا انتهای کهکشان

پیکی آمد ازخراسان نامه آوردازحرم
نامه راعاشق نخوانده میکند تقدیم جان

توکبوتر بودی و جایت حرم بوده رئیس
صندلی،  تهران کجا!!  آب وهوای ورزقان؟

نه، مرام تو نباشد پشت میزومبل وتخت
آری آری، پای خدمت هست اینجا درمیان

جشن میلاد است باید رفت وقتی نیست نیست
بال باید شد ندارد پا دگر تاب وتوان

گررسیدن سوختن باشد چه باک ازسوختن
قفل را گربشکند دل حایل افتد ازمیان

باید ابراهیم شد تادرگلستان زدقدم
غیرعاشق کس چه داند راز ورمز عاشقان

علی دهقان لنده
سی ویک اردیبهشت 1403