به گزارش راه شلمچه، از محتوای نامهای که درباره همکاری میان دانشگاه فرهنگیان و دانشگاه پیام نور منتشر شده، مشخص میشود که دانشگاه پیام نور به دنبال فروش خدمات به دانشگاه فرهنگیان است. تحلیل اصل ماجرا چندان پیچیده نیست؛ دانشگاه پیام نور ساختمان دارد، کارمند دارد، امکانات دارد، اما دانشجو ندارد. مدیران کشور بجای اینکه ببینند کجای مسیر را خطا رفتند تا ٖآنجا را اصلاح کنند در سیکل معیوب حل مسأله بر اساس حفظ وضع موجود قرار گرفتهاند.
در این سیکل، بجای پرسش از ایدۀ اصلی دانشگاه پیام نور، تاریخ مصرف و اصلاح سیاستها و سازوکارهای آن، پرسش اصلی این شده است که چگونه ساختمانها و تجهیزات و کارمندان را برای دانشگاه پیام نور حفظ کنیم؟ سادهترین راه حل چیست؟ تزریق دانشجو به دانشگاه پیام نور. این دانشجو را از کجا باید تزریق کرد؟ از جایی که کمترین قدرت چانهزنی برای بقا داشته باشد؛ دانشگاه فرهنگیان. فلسفۀ تربیت معلم در دانشگاه فرهنگیان چه میشود؟ مهم نیست؛ مگر سایر دانشگاهها در ایران بر اساس ایدۀ مشخصی تأسیس و اداره میشوند؟ مهم این است که این طرح اقتصادی است. مزایای اقتصادی این طرح چیست؟ ۱- جلوی هدر رفت منابع دانشگاه پیام نور گرفته میشود. ۲- نه تنها به دانشجو معلم حقوقی داده نمیشود، بلکه خودش هزینۀ تحصیلش را میپردازد و بار مالی دولت کم میشود. ۳- دیگر نیازی به تجهیز دانشگاه فرهنگیان و جذب هیأت علمی برای آن نیست. این فرآیند پرسش و پاسخی است که به احتمال بسیار قوی در توجیه طرح جدید فروش خدمات آموزشی به دانشگاه فرهنگیان طی شده است.
در این خصوص توجه به چند نکته ضرورت دارد:
۱- ریشۀ چنین طرحهایی این است که به فرهنگ و تربیت با عینک اقتصاد نگریسته میشود؛ ارزشهای انسانی مانند اخلاق، هنر، دینداری، سیاستورزی و مسئولیت اجتماعی در رتبههای بعدی اهمیت قرار دارند. آموزش و پرورش برای بقای خود باید اقتصادی باشد و وجود دانشگاه فرهنگیان نیز به عنوان کانون اصلی جذب و تربیت معلم، تنها تا زمانی قابل قبول است که بار اقتصادی بر دولت تحمیل نکند. این دیدگاه برخاسته از تعریف اقتصادی از انسان است که الگوهای توسعه بویژه الگوی تعدیل ساختاری بر اساس آن شکل گرفتهاند. سلطۀ الگوی تعدیل ساختاری، واقعیت برنامهریزی توسعه در عموم حوزههای اجتماعی ایران از جمله فرهنگ است.
این نگرش در سالهای اخیر با مسئولیت گرفتن کارشناسان سازمان برنامه و بودجه در وزارت آموزش و پرورش به داخل بدنۀ تعلیم و تربیت کشور نیز رخنه کرده است. از این رو انفعال وزارت آموزش و پرورش در قبال انحلال تدریجی دانشگاه فرهنگیان چندان جای تعجب ندارد.
۲-عینک اقتصادی که آموزش و پرورش با آن نگریسته میشود، نزدیکبین است تا جایی که فقط جلوی پای دولتهای ۴ ساله یا ۸ ساله را میبیند. در این نگرش، پیامدهای اقتصادی درازمدت تعلیم و تربیت مورد توجه نیست. تربیت به مثابه سرمایۀ نظام اجتماعی و پیشرفت جامعه تلقی نمیشود، بلکه مصرف کنندهای است که در حال دوشیدن دولتها است. تا زمانی که نگاه سرمایهای به تربیت شکل نگیرد، در بر همین پاشنه خواهد چرخید. اگر جهان و انسان و فرهنگ را فقط با عینک اقتصاد میبینید، لااقل عینک دوربین انتخاب کنید تا دوردستتر را هم با همین عینک اقتصاد ملاحظه کنید.
۳-متأسفانه چرخۀ امور کشور تا حد زیادی متأثر از جریانهای لابیگری اداره میشود. تا زمانی که عقلانیت تصمیمسازی و تصمیمگیری متأثر از لابیگری است، کاملاً قابل درک است که وزارت آموزش و پرورش به عنوان ضعیفترین وزارت در لابیگری، همواره مورد تعدی سایر دستگاهها قرار گیرد و هر از گاهی بخشی از تعلیم و تربیت از این وزارتخانه جدا شود. اگر ردیابی شود، به احتمال قوی میتوان تأثیر این لابیگری در توقف اقدامات شورای عالی انقلاب فرهنگی برای ساماندهی مهدکودکها را نیز شناسایی نمود. از نگاه دولتها، وزیر مطلوب برای آموزش و پرورشی که دوشندۀ دولت است، وزیر ضعیفی است که قادر به پیروزی در لابیهای تصمیم سازی نیست.
4- مسألۀ دانشگاه پیام نور راهکارهای دیگری نیز دارد. به عنوان مثال بجای اینکه تمام دانشگاه فرهنگیان در خدمت امکانات دانشگاه پیام نور قرار گیرد، چرا این امکانات در خدمت دانشگاه فرهنگیان نیاید؟ از حسن اتفاق، دانشگاه فرهنگیان دانشجو دارد، اما امکانات ندارد و این فرصت خوبی است که امکانات دانشگاه پیام نور در خدمت دانشگاه فرهنگیان قرار گیرد. وقتی میتوان دانشجو و خدمات آموزشی را خرید و فروش کرد، امکانات و تجهیزات را نمیتوان منتقل کرد؟ چرا دانشگاه فرهنگیان باید جور بیتدبیری در جذب هیأت علمی و کارمندان دانشگاه پیام نور را بکشد؟ اولاً دانشگاه پیام نور باید در سیاستها و سازوکارهای خود تجدید نظر کند، ثانیاً در مواردی که چارهای جز انتقال نیرو به ارگانهای دیگر نیست، از تمام ظرفیت سازمانهای عریض و طویل اداری کشور از جمله وزارت علوم استفاده شود و ثالثاً ساختمانها و امکانات بلاستفادۀ دانشگاه پیام نور در اختیار دانشگاه فرهنگیان قرار گیرد.
5- تأسیس دانشگاه فرهنگیان، جزو مهمترین راهکارهای سند تحول بنیادین آموزش و پرورش است که به زعم نگارنده قلب تحول محسوب میشود. طرح اخیر با سند تحول مصوب شورای عالی انقلاب فرهنگی در تعارض است. لذا شورای مذکور مکلف است به عنوان ناظر کلان اجرای سند تحول نسبت به این طرح اقدام کند تا هم در خصوص دانشگاه پیام نور تصمیم مدبرانه گرفته شود و هم از این فرصت برای ارتقای امکانات دانشگاه فرهنگیان استفاده کند.
منبع؛ رجانیوز