باقرپور؛

تیغ دولبه رسانه

«آيا ملت‌‌ها مي‌توانند برای کاهش بحران‌ها و افزایش امنيت برقراری صلح، متكی به رسانه‌ها باشند؟» و يا اینکه «رسانه‌ها در خدمت بحران خواهند بود؟»

به گزارش راه شلمچه، رضا باقرپور کماچالی در یادداشتی نوشت: ظهور رسانه‌هاي نوين در عصر اطلاعات و گسترش آنها، دنیای امروز را با چالش روبرو کرده است به طوری که ايجاد، کاهش و گسترش بحران‌ها نيز متأثر از این اتفاق شده است. بنابراين شناخت بحران‌هاي نوين كه ماهيت‌شان هم فرق کرده امری ضروری است. اما سوال اینجاست «آيا ملت‌‌ها مي‌توانند براي کاهش بحران‌ها و افزایش امنيت برقراری صلح، متكي به رسانه‌ها باشند؟» و يا اینکه «رسانه‌ها در خدمت بحران خواهند بود؟»

در عصر امروز مردم اصولا از طريق رسانه ها اطلاعات به دست می‌آورند و عقيده سياسي خود را شكل مي‌دهند و به این ترتیب رسانه‌ها ريشه شكل‌گيري افكار عمومي و راي گيري‌ها و تصميم گيري‌هاي سياسي هستند و این طور است که بحران‌هاي ملي و فراملي به نفع صاحبان رسانه (کنشگران سياسي) می‌چرخد.

در دنیای امروز سياست رسانه‌اي فقط سياست نيست اما تمام سياست‌ها بايد از معبر رسانه‌ها عبور کنند و کنشگران سياسي با سلطه خود بر رسانه‌ها بزرگترین بازيگران صحنه سياست هستند و با اهرم‌هاي خبري و اطلاعاتي که در دست دارند به تغيير باورها و فرم‌دهی افكار عمومي ملي يا فراملي مشغولند. بهره‌برداری این گروه تاثیرگذار از ظرفيت‌هاي بالاي رسانه‌اي، مي‌تواند منجر به بروز پديده‌اي در سطوح ملي يا بين‌المللي شود كه مي‌توان آن را «استبداد اطلاعاتي Information Despotism» نام گذاشت. بنابراين رسانه‌ها در گونه‌هاي مختلف ايجاد بحران اثر گذارند: بحران‌هاي ذهني و عيني، فردي و عمومي، و ملي و فراملي.

امروزه رسانه‌‌های جمعي با اتكاء به قدرت‌ تكنولوژيكي خود و به شكل کاملا سيستماتيك در ايجاد بحران، جهت‌دهي به افكار عمومي جهاني و شكل‌گيري عقايد و گرايش‌ها و رفتارهاي مورد نظر خود عمل مي‌كنند و این امپراطوري فرهنگي - رسانه‌اي خطر بزرگی برای دنیای پیش‌روست که اگر به آن پرداخته نشود خطر بروز يك جنگ‌ جهاني فرهنگي - اطلاعاتي را در پی خواهد داشت.

البته «مارشال مك‌لوهان» سال‌ها پيش‌ گفته بود که «جنگ‌هايي كه در آينده رخ خواهند داد به وسيله تسليحات جنگي و در ميدان‌هاي نبرد نخواهند بود بلكه اين جنگ‌ها به دليل تصوراتي رخ خواهند داد كه رسانه‌هاي جمعي به مردم القاء مي‌كنند»

اما نكته‌‌ مهم این بحث بهره‌برداری کنشگران سياسي از رسانه‌هاست که در راستاي ايجاد، کاهش و يا افزايش بحران‌ها به تحميل عقيده و تغيير نگرش‌ مردم مشغولند. البته بی‌اعتنایی به توليدات خبري و فرهنگي هدايت شده حكومت‌ها، ريشه‌ي تاريخي دارد، چرا كه اين تولیدات همواره پر از تحريف واقعيت‌ها و حقايق است و پنهان‌كاري و اغراق در آن موج می‌زند. رسانه‌ها در این فضاي بي‌اعتمادي مردم نسبت به توليدات خبري و فرهنگي دولتی و حکومتی با توليدات اخبار و اطلاعات جذاب و متنوع کنترل افکار عمومی را در دست می‌گیرند و با ايجاد يا افزایش بحران‌ها، در راستاي منافع خود عمل می‌کنند.

برای مثال در بحران‌های امنيتی، رسانه‌ها با شايعه‌سازي، افشاي اسرار شخصي و دولتي، ترويج خشونت، دروغ‌پردازي زمينه افزايش بحران را فراهم می‌سازند و با تلقين احساس ناامني، بهره‌برداری سیاسی از بحران می‌کنند.

در بحران‌های سیاسی هم اين گونه است كه نظام‌هاي سياسي را با بحران مشروعيت و مقبوليت در افكار عمومي مواجه می‌کنند و با تخریب كارآمدي آنان، مردم را نسبت به مسوولان و رسانه‌هاي دولتی بي‌اعتماد می‌سازند.

همچنین در جنگ‌ها هم رسانه‎‌ها نقش اثرگذاری دارند به طوری که می‌توانند به مانند يك سلاح در خدمت بحران و جنگ عمل كنند و یا به ابزاري براي كمك به حل بحران، صلح تبديل شوند.

اما به تعبیر «پيتر براك» كه در حوزه مسائل مربوط به صلح تحقیقات علمی زیادی دارد «موضوعات مربوط به صلح، موضوعات مسلط در رسانه‌ها نيست. گرايش رسانه‌ها گزينش رويدادهاي جنجالي، مهيج، فجيع و خطرناك است. اين امر سبب شده كه مناديان صلح و امنيت جهاني به عملكرد رسانه‌ها با ترديد نگاه كرده و رسانه‌ها را اگر نه به عنوان اصلي‌ترين، بلكه حداقل يكي از عوامل موثر ايجاد بحران‌ها و از جمله اصلي‌ترين موانع فرهنگ صلح در جوامع معاصر تلقي كنند.»

البته توجه به رويكرد تخاصم، بخاطر وجود برخورد (Conflict)  در ميان ارزش‌های خبري است. ارزش خبري که جنگ‌پردازي و بحران سازی رسانه‌ها را ترغیب می‌کند و این رغبت در کنار گرایش به یکی از طرفین بحران به گسترش بحران منجر می‌شود.

به طور کلی در عصر اطلاعاتکهE-War  در آن حرف اول و آخر را می‌زند باید رسانه‌ها را همواره زمينه ساز و گسترش دهنده بحران‌ها ديد. البته رسانه‌ها همان‌طور كه در تضعيف پايه‌هاي امنيتي نقش دارند، مي‌توانند در ايجاد و تحكيم آن نيز مثمر ثمر باشند. رسانه‌ها مي‌توانند با آرام كردن طوفان احساس ناامني از فضاي ذهني جامعه به گونه‌اي عمل كنند كه ضمن انعكاس واقعيت‌ها، از بزرگ‌نمايي ناهنجاري‌ها و كاستي‌ها خودداري شود. 

رسانه‌ها مي‌توانند به جاي «بحران‌ نمايي» و «بحران ‌افزايي» به «مهار بحران» بپردازند تا به حاكميت آرامش در جامعه کمک کنند و راهکار برقراری آرامش این است که در ابتدا اصل حاكميت ملي باید به رسميت شناخته شود و بعد از آن اصل تفاوت فرهنگ‌ها و سياست‌ها محترم شمرده شود. رعایت قوانین ملی و فراملی هم اصل بعدی است و در کلام آخر باید گفت رسانه‌ها باید در مقابل گفتمان‌هاي بحران‌زا بایستند و افكار عمومي را براي مقابله با بحران آماده کنند.

حق با علیست...

اگر خوشت اومد لایک کن
1
آخرین اخبار