راه شلمچه- محمدرضا سابقی؛ فقر و فلاکت برخی هموطنان دیگر پنهانشدنی نیست. کارد چنان به استخوانشان رسیده که به سختی «زنده» ماندهاند. نمینویسم «زندگی کردهاند»، این زندگی نیست، تنها زنده ماندن است.
شب های قدر است و مومنان به یاد حضرت علی(ع) اشک میریزند. مردی که به او ابوتراب میگفتند از بس که روی زمین میخوابید و نامش با جوانمردی، مردمداری مبارزه با تکاثر وحمایت از فقرا گره خورده است.
بسیاری از مسئولین و مدیران هم در صف اول این مراسم هستند. گریه میکنند و میگویند علی(ع) الگوی ماست. «یا علی جان مقتدای من توئی»! واقعاً؟! ..
گفتن حرفهای کلیشهای و شعارهای دمدستی ساده است. بروید و نامه علیبن ابیطالب(ع) را به عثمانبنحنیف عاملش در بصره بخوانید.
آنجا که می نویسد: «چگونه شب با شكم انباشته از غذا سر بر بالين نهم و در اطراف من شكم هايى گرسنه و جگرهايى تشنه باشد. آيا چنان باشم كه شاعر گويد: تو را اين درد بس كه شب با شكم سير بخوابى و در اطراف تو گرسنگانى باشند در آرزوى پوست بزغاله اى! آيا به همين راضى باشم كه مرا اميرالمؤمنين گويند و با مردم در سختي هاى روزگارشان مشاركت نداشته باشم ؟ يا آنكه در سختى زندگى مقتدايشان نشوم؟»
واقعاً مقتدای شما امام علی(ع) است؟ این درجه از فقر که تنها بُرش بسیار بسیار نازکی از آن به خاطر حجب و حیای ایرانی علنی میشود، شرمآور است. حتی اگر تعداد گرفتاران به آن هزار نفر باشند که خودتان آمارش را بهتر میدانید باز هم شرمآور است.
کاری به ریاکاریهایتان ندارم اما فقط میپُرسم چطور مسئول هستید و نمیمیرید از دیدن این درجه از فلاکت مردم؟ چطور سکته نمیکنید؟ چطور برخی از شما میتواند به این راحتی اختلاس کند؟ دزدی کند؟ بعد متظاهرانه نماز بخواند و بگوید پیرو علی(ع) است؟
به ما هم یاد بدهید که وقتی این درجه از فقر و بی پناهی را میبینیم قلبمان مثل انار شتکزده به دیوار، به قفسه سینهمان کوبیده نشود.. که گریه نکنیم.. که شب خوابمان ببرد. چطور نمیمیرید از غصه؟