به گزارش راه شلمچه، با انتشار خبر دردناک قتل «رومینااشرفی» توسط پدرش موجی از ناراحتی و واکنشهای احساسی در فضای مجازی و واقعی و منابع رسمی به راه افتاد. در این میان اما برخی افراد همگام با جریانات معاند سعی در موجسواری دارند و عدهای نیز به دنبال مطرح شدن خود با استفاده از خون این دختر نوجوان هستند.
آنچه در این میان قابل تامل مینماید، واکنش رسانههای زنجیرهای و حتی برخی مسئولان دولتی و برخی چهرههای اصلاحطلب همیشه مدعی، به این جنایت است.
نسبت دادن قتل به باورهای دینی قاتل، سوءاستفاده از احساسات عمومی برای مطرح کردن دوباره لوایحی همچون سند 2030، مانور و بزرگنمایی هدفمند عناوینی مثل «قتلهای ناموسی»، تناقض آشکار در ماجرای کودک همسری و در نهایت تناقض رفتاری در موضوع قصاص قاتل از جمله این واکنشها است.
رومینا با میترا استاد چه فرقی دارد؟
با نگاهی به فهرست افرادی که با ادعای دفاع از زنان و دختران مشغول بهرهبرداری از جنایت اخیر هستند درمییابیم اکثر آنها کسانی بودند که کمتر از یکسال قبل در ماجرای قتل میترا استاد به دست محمدعلی نجفی شهردار اصلاحطلب و اسبق تهران، چشم بر جنایت همحزبی خود فرو بستند و حتی پا را فراتر گذاشته و برای نجات جان نجفی دست به دامان تهمتهای غیراخلاقی درباره مقتول شدند؛ پرستو خواندن و برخی موارد ناروای دیگر از جمله تهمتهایی بود که به جای سینه دریدن از ظلم و جنایت انجام شده و دفاع از یک زن مقتول توسط طیفی از اصلاحطلبان به میترا استاد زده شد.
قصاص خوب است، هر وقت ما بخواهیم
حمله به حکم الهی قصاص در بین برخی اصلاحطلبان همنوا با دشمنان اسلام و جمهوری اسلامی یک موضوع قدیمی و مسبوق به سابقه است. در ماجرای جنایت شهردار اسبق تهران نیز این رفتار برای رهانیدن نجفی از چوبه دار در حالی صورت گرفت که این افراد در ماجرای رومینا تمام تلاش خود را بر ضرورت اجرای حکم قصاص قاتل متمرکز کردهاند. جدای از مباحث حقوقی و فقهی این موضوع، آنچه باعث تعجب میشود رفتار دوگانه اصلاحطلبان در یک موضوع مشابه است، گویی قصاص برای دوستان آنها بد است و برای فردی دیگر لازم؟! یا هر موقع آنها تشخیص دهند مناسب و در زمان دیگر مضر است!
لایحه تأمین امنیت بانوان چه شد؟
در حالی که متن لایحه صیانت، کرامت و تأمین امنیت بانوان در برابر خشونت شهریور ماه پارسال پس از تلاش و کار کارشناسی زیاد از سوی ریاست قوه قضائیه به دولت ارسال شده و با گذشت این مدت اقدام خاصی از سوی دولت برای نهایی کردن آن انجام نشده است معاون حقوقی رئیسجمهور در واکنش به این قتل از ضرورت بررسی لایحه صیانت، کرامت و تامین امنیت بانوان در برابر خشونت بهصورت خارج از نوبت سخن گفته، حال آنکه در ماجرای قتل میترا استاد توسط محمدعلی نجفی، این افراد چنان رفتار کردند که گویی حقوق زن شامل حال مقتول آن پرونده نیست و چنین حقی تنها شامل کسانی میشود که نفعی برای اهداف اصلاحطلبان و برنامههایشان داشته باشد.
سوءاستفاده از خون رومینا برای احیای سند 2030
برخی اصلاحطلبان و جریان رسانهای این جریان سعی دارند قتل رومینای 14 ساله را ناشی از تصویب و اجرا نکردن اسنادی همچون سند 2030 عنوان کنند و چنین تبلیغ میکنند که اگر این اسناد تصویب میشد آنچه امروز به «قتلهای ناموسی» معروف شده است، رخ نمیداد و امنیت زنان تامین میشد! البته این در حالی است که میزان بالای جنایت و تجاوز و قتل و خشونت علیه زنان در کشورهای مروج یا مجری اسنادی همچون 2030 بیش از حد تصور است.
معاونان فعلی و سابق امور زنان و خانواده ریاستجمهوری هم این مدت پای ثابت فضای مجازی در این موضوع بودند که تلاش آنها را باید بهرهبرداری از احساسات عمومی جریحهدار شده برای پیشبرد اهداف خود نام نهاد.
این در حالی است که بررسی کارنامه معاونت امور زنان و خانواده ریاستجمهوری طی هفت سال گذشته نشاندهنده نگاه فانتزی مسئولان به حوزه زنان و فراموشی ریشه اصلی بسیاری مشکلات است. این موج از سوی کسانی به راهافتاده که ورود زنان به ورزشگاه دغدغه اصلی آنان است و مشکلاتی همچون وضعیت زنان در محیط کار، اجرای قانون مرخصی 9 ماهه زایمان و قوانینی همچون تسهیل ازدواج در فضای ذهنی آنها در ترافیک موضوعات پرزرق و برق اما بیثمر یا مضر گیر افتاده است.
بالاخره کودکهمسری آری یا خیر؟
این افراد و شبکهای سازمانیافته از فعالان فمینیست طی سالهای اخیر ازدواج دختران و پسران در سنین نوجوانی و جوانی را با بزرگنمایی تحت عنوان «کودک همسری» به تابویی تبدیل کردند که حتی صحبت کردن از آن به عنوان یک انگ اجتماعی محسوب میشد، در حالیکه در ماجرای قتل رومینا سعی دارند ارتباط عاطفی رومینا با مردی 30 ساله را عادی و ناشی از نیازهای طبیعی جلوه دهند. حال آنکه اگر یک دختر 14 ساله نیاز فطری و طبیعی به جنس مخالف دارد اگر بیتوجهی یا سرکوب این نیاز میتواند فساد و انحراف ایجاد کند، چه بستری امنتر یا سالمتر از ازدواج برای آن میتوان متصور بود؟
آنچه در این میان بیپاسخ میماند این است که چرا سالها حق طبیعی بخشی از جوانان این کشور تحت عنوان جعلی و غربی «کودک همسری» در قالب تلاش برای تصویب و اجرای طرحهایی همچون افزایش حداقل سن ازدواج نادیده گرفته شد، اما در این ماجرای دردناک اصلاحطلبان سعی دارند برعکس گفته خود، آن را یک نیاز طبیعی جلوه دهند؟
رومیناها، قربانیان فضای مجازی افسارگسیخته
موضوع مهمی که دیده نمیشود، دوستی یک دختر 14 ساله با مردی 30 ساله است؛ ارتباطی که آن را باید نشاندهنده نیاز عاطفی یک نوجوان به محبت و حتی تمایلات فطری دیگر دانست که به درستی مدیریت و هدایت نشده است در حالیکه جریانهای فمینیسیتی و برخی متولیان دولتی و همفکرانشان سعی دارند واقعیتی به نام نیازهای روحی و عاطفی نوجوانان را ابتدا در قالب کودک همسری نفی و سپس همراستا با اسناد غربی آن را در قالبی غیر از ازدواج مدیریت کنند، در فضای مجازی شاهد ایجاد بستری آلوده برای تامین این نیازها هستیم.
ترویج اباحهگری اخلاقی و جنسی در فضای مجازی، ارائه سبک غربی زندگی برای نوجوانان و جوانان که آزادی مطلق در ارتباطات یکی از ابعاد آن است، دسترسی بیدردسر به محتوای جنسی توسط افراد کم سن و در نهایت ترویج عقاید فمینیستی توسط برخی صفحات نهادهای رسمی از جمله اجزای این بستر آلوده است.
در حالیکه برخی نهادها همچون شورای عالی فضای مجازی بارها از تلاش برای فیلترینگ هوشمند خبر دادند اما همین جریان با به صف کردن رسانههای خود، آن را سانسور و خفقان مدرن تبلیغ کرده و باعث شدند طی سالهای اخیر فضای مجازی به بستری برای وقوع انواع جرائم غیراخلاقی، تبلیغ و فروش مواد مخدر و اسلحه، ترویج قمار و ترویج اباحهگری جنسی تبدیل شود؛ به تعبیری، سنگ را بسته و سگ را رها کردند! آیا رومینا را نمیتوان یکی از آخرین قربانیان این فضای بیدر و پیکر مجازی دانست؟
رومیناها را دریابیم
این جنایت هولناک دختری نوجوان را روانه قبرستان کرد، پدری را برای همیشه پشیمان و سرافکنده و خانوادهای را تا ابد داغدار یک تصمیم غلط. بعد از مدتی غبار فراموشی در افکار عمومی بر این قتل خواهد نشست ولی واقعیت این است که رومیناهای دیگری هستند که قربانی تنگنظریها و همگامی برخی جریانات سیاسی و فمینیسیتی و غربگرایان با نهادهای غربی خواهند شد.
در حالی برخی اصلاحطلبان و فمینیسیتها برای رومینا اشک میریزند که سالها است مقابل عوامل اجتماعی و قانونی پیشگیری از چنین جنایاتی ایستادگی میکنند. تلاش سازمانیافته برای تقبیح ازدواج به موقع و یا ازدواج در سنین پائینتر حتی در صورت وجود امکان و شرایط در افکار عمومی، کمکاری در رفع موانع ازدواج آسان، حمایت نکردن از قوانین تسهیلگر ازدواج و نادیده گرفتن و سرکوب واقعیتهای اجتماعی همچون بلوغ زودرس و کاهش سن بلوغ در میان نوجوانان و برعکس تلاش برای افزایش سن ازدواج به جای کمک به رفع موانع ازدواج و ترویج ازدواج آسان یا تأمین زیرساختهای لازم ازدواج آسان همچون شغل و مسکن و... از جمله ابعاد این موضوع است.
این جریان در حالی با انحراف افکار «قتلهای ناموسی» را حاصل عقاید دینی خانوادهها معرفی میکنند که قطعا نتیجه زندگی و افکار یک انسان دینباور و تربیت در بستر حقیقی دین به اینجا منتهی نخواهد شد. حال آنکه رومینا و نوجوانانی همسان او قربانی مروجان سبک زندگی غربی هستند که از سویی نیازهایشان را سرکوب و از سوی دیگر در فضای مجازی افسارگسیخته آنها را با سیلی از ناهنجاریهای در کمین نشسته روبهرو میکنند.
منبع؛ کیهان