به گزارش راه شلمچه، با سخت شدن ازدواج در کشور میانگین سن ازدواج برای مردان حدود 28 سال و برای زنان حدود 24 سال شده است؛ آماری که سال 89 یعنی 10 سال قبل، برای مردان 5/26 سال و برای زنان 1/22 سال بود و این در حالی است که تعداد ازدواجها نیز سال به سال در حال کاهش است. طبق آمار ثبت احوال، ضمن رشد سنی ازدواج بین مردان و زنان که در این 10 سال حدود ۲ سال بوده است، تعداد ازدواجها نیز تقریبا نصف شده است. به گونهای که سال 89 در دفتر ثبت احوال کشور 891627 ازدواج و 137200 طلاق ثبت شده بود اما این آمار در سال ۹۸، ۵۳۰ هزار و ۳۳۵ ازدواج و ۱۷۴ هزار و ۸۳۱ طلاق بوده است.
* هزینههای سنگین آغاز زندگی
این آمارهای نگرانکننده در حالی است که سال به سال شرایط زندگی برای خانوارهای ایرانی سختتر هم میشود و مشکلات معیشتی شکلدهی زندگی برای آنها را دشوارتر میکند. بر اساس دادههای مرکز پژوهشهای مجلس و مرکز آمار ایران، خانوارهای کشور برای تامین سبد مطلوب وزارت بهداشت حداقل باید بیش از یک میلیون و ۸۰۰ هزار تومان برای خوراکیها هزینه کنند اما برای دهکهای پایین و طبقات محرومتر این عدد پایینتر است و نمیتوان سبد وزارت بهداشت را به عنوان کف زندگی در نظر گرفت. کالری مصرفشده در دهک سوم (مرز خط فقر) حدود ۱۹۳۴ کالری در روز است. اگر این عدد مبنا قرار گیرد، هر خانوار برای تامین حداقلهای زندگی نیاز به حداقل یک میلیون و ۱۵۰ هزار تومان خواهد داشت. اگر هزینه خوراکی به کل هزینههای زندگی مثل مسکن پوشاک، سوخت و... تعمیم یابد، با توجه به اینکه سهم خوراکیها ۸/۳۱ درصد از کل سبد مصرف دهک سوم است، هر خانوار کشور در تیرماه گذشته، حداقل نیاز به ۳ میلیون و ۶۰۰ هزار تومان داشته تا بتواند حداقلهای زندگی را تامین کند. در این شرایط حالا حساب کنید چگونه میشود یک زندگی را اداره کرد. این در حالی است که وضعیت اشتغال در کشور نیز اصلا تعریفی ندارد و کرونا هم مزید بر علت شده است، تا آنجا که آمار رسمی میگوید تعداد بیکارانی که بعد از شیوع کرونا به سایت وزارت کار مراجعه کردند700 هزار نفر است و این در حالی است که تعداد بیکاران بسیار بیشتر از آنانی است که شرایط ثبتنام برای بیمه بیکاری را داشتهاند و در سایت وزارت کار ثبتنام کردهاند.
اما آمارهای فوق، مربوط به هزینههای جاری زندگی است و هزینههای شکلگیری یک زندگی خود بحثی بزرگ و مجزاست. هزینه اجاره هر متر مربع خانه در کشور به طور میانگین چیزی حدود یک میلیون تومان و البته در کلانشهرها عدد بالاتری است، به عنوان نمونه در تهران این عدد طی سال جاری به 1/2 میلیون تومان به ازای هر متر مربع خانه رسیده است. لذا تنها برای استجاره مسکنی 50 متری برای شروع یک زندگی، عددی بین 50 تا 100 میلیون تومان بسته به محدوده زندگی باید هزینه کرد. در کنار این مساله تامین جهیزیه اولیه زندگی بر اساس آمار انتهای سال 98 و ابتدای سال 99 و پیش از گرانیهای اخیر، به گونهای است که برای تامین آن از اجناس ایرانی معمولی حدود 50 میلیون و برای خرید کالای ایرانی مرغوب بیش از 110 میلیون باید هزینه کرد. طبق این آمارها و تحلیلهای عددی، یک زوج جوان ایرانی باید میانگین80 میلیون تومان برای مسکن، 80 میلیون تومان برای جهیزیه و در طول زندگی نیز حداقل درآمد ماهانه 4 میلیونی داشته باشند تا بتوانند یک زندگی ساده را شروع کنند و این باز در شرایطی است که خرج برگزاری مراسم عروسی و هزینههای جانبی را که خود عددی بیش از 50 میلیون تومان در کمترین حالت آن است با توجه به شرایط کرونایی سال جاری در نظر نگیریم! اگر چه برای شکلدهی یک زندگی ساده و حداقلی باید با مخارج کمتر زندگی را آغاز کرد.
* قانون تسهیل ازدواج و فراموشی دولتیها
بالا رفتن سن ازدواج و سختتر شدن شرایط تشکیل خانواده در سالهای اخیر اما در حالی رخ میدهد که اجرای قانون تسهیل ازدواج از سوی دولتمردان به فراموشی سپرده شده است. این قانون سال ۸۴ برای تسهیل ازدواج جوانان به تصویب رسید و شورای نگهبان آن را تایید کرد اما اجرای آن تقریبا رها شد. حتی برای رسیدگی به این قانون، بر اساس ماده ۱۲ آن، دولت باید هر ۶ ماه یک بار گزارش اجرای این قانون را به کمیسیون فرهنگی مجلس ارائه کند؛ قانونی که بارها مورد مطالبه رهبر انقلاب نیز قرار گرفته است و اخیرا نیز ایشان در ارتباط تصویری با نمایندگان مجلس فرمودند: «مسأله ازدواج جوانان خیلی مهم است، جزو مسائلی است که اصلا نباید از آن غفلت کرد و راههایی برای تسهیل و امکان ازدواج برای جوانها باید پیشبینی شود؛ بعضی از این راهها هزینه مادی هم ندارد، فقط تصمیمگیری و توجه لازم دارد».
اخیرا نیز ۱۷۰ فعال حوزه خانواده طی نامهای به سران قوا خواستار «فراهم شدن بسترهای لازم برای اجرایی شدن قانون تسهیل ازدواج جوانان» شدند. در این نامه آمده است: «غفلت 14ساله مجریان در اجرای این مصوبه قانونی است که در نهایت منجر به شکایت مجلس از دولت در آذرماه 98 شد و البته طی 9 ماه گذشته نیز هیچ واکنشی در رسیدگی به این شکایت از سمت نهادهای متولی صورت نپذیرفت». جالب اینجاست که قوه مجریه تاکنون حتی آییننامه اجرایی قانون تسهیل ازدواج را نیز به سرانجام نرسانده است. در این میان اما هر از چندگاهی بحث حذف «وام ازدواج» که تنها کمک دولتها به زوجهای جوان برای تشکیل زندگی است به گوش میرسد.
اما نگاه به این قانون میتواند برای ما جالب باشد؛ چه آنکه «پرداخت وام ودیعه مسکن»، «انبوه و ارزانسازی مسکن و اعطای مسکن موقت تا حداکثر ۳ سال»، «اعطای تسهیلات رفاهی دولتی و شهرداریها برای ارزان شدن هزینه شکلگیری ازدواج مثل امکان استفاده ارزانقیمت از تالارها»، «خوابگاه متاهلان برای زوجهای دانشجو» و... جزو مواد این قانون است.
* تغییر نظامات اجتماعی در خدمت تشکیل خانواده
اما علاوه بر آنچه مستقیما به مساله شکلگیری خانواده برمیگردد که در گزارش مبسوط به آن پرداخته شده است، بخشی از موانع ازدواج به نظامات دیگر اجتماعی برمیگردد که در شکلگیری خانواده موثرند. به عنوان یک نمونه بارز اما کمتر مورد توجه، فاصله بلوغ تا رسیدن به شغل در کشور یکی از دلایل مهم عدم شکلگیری ازدواج است. جوانان به طور میانگین در 18 تا 24 سالگی آمادگی کامل برای تشکیل زندگی را به صورت فردی دارند اما از آنجا که نظامات بنیادین مانند نظام آموزش در کشور معیوب است و فرهنگ غلط «طی مدارج علمی برای رسیدن به شغل» امروز تثبیت شده است، سن ورود مردان به چرخه اقتصادی و بازار کار به نزدیک ۳۰ سالگی رسیده است، در حالی که این سن در کشورهای پیشرفته ۱۸ تا ۲۰ سالگی است. جوانان امروز حداقل برای ورود به چرخه اقتصادی تا پایان مقطع فوقلیسانس وقت صرف میکنند و 2 سال خدمت سربازی و بعد پیدا کردن شغل برای آنها باعث میشود اندوخته سرمایهایشان برای تشکیل زندگی کم باشد. لذا تسهیل ازدواج علاوه بر توجه جدی به قانون ازدواج، به تغییر و اصلاح نظامات دیگر اجتماعی نیز نیاز دارد.
منبع؛ وطن امروز