به گزارش راه شلمچه، هفته بسیج، بزرگ داشت جان فشانی هایی است که برای سربلندی این سرزمین صورت گرفته است. گمان غلطی است اگر بسیج را حاصل جنگ تحمیلی یا انقلاب اسلامی بدانیم. بسیج، فهم درست اتحاد، اراده و اخلاص مسلمانان است که با ظهور اسلام تولد یافته و در ملت های مسلمان رشد کرده است. هوشمندی حضرت امام خمینی رحمه الله و عدالت خواهی میلیون ها انسان باایمان، تنها، تبلور دوباره بسیج در عصر حاضر بود.
سازمان بسيج
سازمان بسيج یکی از نیروهای پنجگانه سپاه پاسداران به شمار میرود که گردآوری، مدیریت و سازماندهی نیروهای داوطلب مردمی را، در راستای اهداف سازمانی، بر عهده دارد. این نیرو که با نامهای سازمان بَسیج مستضعفین یا نیروی مقاومت بسیج هم شناخته میشود در ۵ آذر ۱۳۵۸ به فرمان روح الله خمینی تشکیل شد و پس از تصویب مجلس شورای اسلامی در دی ۱۳۵۹ قانوناً رسمیت پیدا کرد و به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی تعلق گرفت.
به اعضای این سازمان بسیجی میگویند و طبق ماده ۱۳ قانون مقررات استخدامی سپاه، بسیجی به فردی اطلاق میشود که داوطلبانه جهت تحقق ارتش ۲۰ میلیونی تحت پوشش سپاه در میآید. به موجب همین مادهٔ قانونی بسیجیان به سه دسته «بسیج عادی»، «بسیج فعال» و «بسیج ویژه» یا «پاسداران افتخاری» تقسیم میشوند. در جنگ ایران و عراق از بسیجیان بیشتر برای ارسال به صورت داوطلبانه و سازماندهی شده به جبههها استفاده میشد.
تشکلهای سازمان بسیج مستضعفین
- بسیج دانش آموزی
- بسیج دانشجویی
- بسیج جامعه پزشکی
- بسیج جامعه مهندسین
- بسیج اساتید
- بسیج خواهران
- بسیج ادارات
بسیجیان به سه دسته بسیج عادی، فعال و ویژه تقسیم میشوند
عضویتهای بسیج به چند گروه تقسیم می شوند که عبارتند از:
به اعضای بسیج که درسطح مدارس راهنمایی ایران تحصیل میکنند پویندگان و به اعضای در سطح دبیرستان پیشگامان گفته میشود. عضویتهای بسیج به گروههای زیر تقسیم میگردد:
- بسیجی عادی: عموم اقشار معتقد به قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران هستند که پس از گذراندن دوره آموزش عمومی به عضویت بسیج درآمده و سازماندهی میگردند.
- بسیجی فعال: آن دسته از بسیجیان عادی داوطلب هستند که واجد شرایط لازم بوده و پس از گذراندن دورههای آموزشی سازمان دهی شده و با سپاه همکاری میکنند.
- بسیجیان ویژه: این گروه که به پاسدار افتخاری هم شناخته میشوند افرادی هستند که صلاحیتهای یک پاسدار را دارا میباشند و پس از گذراندن آموزشهای لازم در این زمینه سازماندهی میگردند.
- بسیجیان کادر: که بسیجیان فعال پس از گذراندن دوره های خاص به این سطح از عضویت میرسند.
اهداف بسیج مستضعفین
اهداف بسیج مستضعفین به نقل از وبگاه آن به شرح زیر است:
- تحقق فرمایش روح الله خمینی مبنی بر تشکیل هستههای حزبالله
- ایجاد تواناییها و آمادگیهای لازم دفاعی در آحاد مردم در دفاع از کشور
- ایجاد تواناییهای لازم رزمی در نیروهایی که توانایی شرکت در عملیاتهای کلاسیک و بزرگ را دارند.
- ایجاد تواناییهای لازم در آحاد مردم بمنظور کمک به هنگام بروز بلایا و حوادث غیر پیش بینی
- کمک به دولت در امر سازندگی
امنیت؛ ارمغان بسیج
مخالفت دشمنان با تحقق اندیشه های اسلامی، برپایی حکومت عدل را با مشکلات فراوانی روبه رو می کند؛ شیطنت ها و مزاحمت هایی که سلامت جامعه را به خطر می اندازد. نخستین گام برای گسترش مبانی دینی در کشور، ایجاد بستر مناسب و امنیت است. آرامش روانی و آسایش خاطر، عرصه را برای حاکمیت خدا و قانون او فراهم می آورد.
یکی از حیاتی ترین وظایف بسیج، حفظ امنیت کشور است. شرکت پرشور در جنگ تحمیلی، نمونه برجسته ای از حضور موفق بسیج در صحنه امنیت ملی بوده است. اکنون نیز نیروهای بسیجی با گذراندن دوره های گوناگون نظامی، خود را در برابر تهاجم دشمنان خارجی و توطئه های داخلی آماده می سازند.
واکنش های اضطراری بسیج
حوادث پیش بینی نشده مانند زلزله، سیل و توفان، هر ساله انسان های فراوانی را به کام مرگ می کشاند. گرچه اقدام برای پیش گیری، نخستین گام برای کاهش خسارت های ناشی از این حوادث است، ولی به امدادرسانی پس از وقوع این پدیده ها نیز نباید بی توجهی کرد. تجربه های تلخ گذشته که به از دست دادن هم میهنانمان در حوادث گوناگون به ویژه زلزله انجامید، زمینه حرکت مؤثر نیروهای بسیج در سراسر کشور شد.
آنان با آموزش شیوه های امداد و نجات و روش های پیش گیری و کاهش خسارت، آمادگی مردم را در برابر این حوادث، افزایش می دهند. هم اکنون ایران، یکی از سریع ترین کشورهای جهان در امدادرسانی به مناطق حادثه دیده است؛ چرا که نیروهای آگاه و هوشیار بسیج، در این برنامه نیز همچون فعالیت های دیگر خود، موفق عمل کرده اند.
امر به معروف و نهی از منکر در نگاه بسیج
هر حکمی از احکام اسلامی، اهمیتی دارد که بی توجهی به آن، اجرای احکام دیگر را نیز با مشکل روبه رو می سازد. در این میان، بی توجهی به احکامی که جنبه اجتماعی دارند، بیش از احکام دیگر، نابسامانی پدید می آورد. اسلام، روش جلوگیری از نابسامانی های اجتماعی را امر به معروف و نهی از منکر می داند. قرآن کریم و احادیث معصومان به صراحت بر این فریضه الهی تأکید می کنند و فراموشی آن را آفتی می دانند که سلامت دین و دنیا را به خطر می اندازد و جامعه را به فساد می کشاند.
یکی از وظایف مهم و دقیق بسیج، امر به معروف و نهی از منکر است. بسیج به عنوان نیرویی مردمی، وظیفه دارد با هرگونه فساد و انحراف اجتماعی برخورد کند. انجام چنین وظیفه حساسی، نیازمند تربیت نیروهای باتجربه و کارآزموده است که شیوه های برخورد درست با متخلفان را بشناسند و با شرایط و موقعیت های امر به معروف و نهی از منکر نیز آشنا باشند. امروزه، پایگاه های بسیج در سراسر کشور، برنامه منظم و گسترده ای را برای آموزش چنین افرادی پیش رو دارند.
چرا اتهام جناح گرایی به بسیج؟
بدون ترديد بسيج يك باند، حزب و جريان سياسي نيست و نه تنها در تراز ملت ايران است كه در تراز جهاني مطرح است. الگوي بسيج الهام بخش از خاورميانه اسلامي تا امريكاي لاتين و شمال آفريقا است. بسيج ميداندار عرصههاي كلان ملي و ديني است و هر كجا انقلاب اسلامي نياز دارند، هم آنجا حاضر است. بنابراين بين نخبگان سياسي كشور، رهبري، دولت و خود بسيج يك اشتراك فهم وجود دارد و آن اينكه بسيج متعلق به يك جريان سياسي نيست و كاركرد آن عمل سياسي به معني ورود و خروج به عرصه قدرت نيست. اين اشتراك فهم، در ميدان عمل بسيج بعضاً مورد خدشه واقع ميشود و كاركرد بسيج را مغاير با اين دريافت عمومي از حيطه عمل آن ميدانند.
برخی مسئولین کشور، بسيج را «براي همه ملت ايران» می دانند كه نبايد مورد استفاده جناحي قرار گيرد در عين حال آن را دهها ميليوني و يا بيست ميليوني خطاب می کنند. تعارض آنجا خود را نشان ميدهد كه چگونه ميشود بسيج را همه ملت ايران دانست و حجم آن را دهها ميليون خواست اما اين مجموعه دهها ميليوني را در حوزه نظامي و نيروهاي مسلح حبس نمود؟ اگر اين دهها ميليون نتوانند در عرصه جنگ نرم وارد شوند و اگر نتوانند به عنوان يك جريان اجتماعي- انقلابي در كشور نقشآفريني كنند، پس ميداندار عرصههاي اجتماعي انقلاب چه كساني خواهند بود؟ اگر بسيج همه ملت ايران است و همه معتقدين و مؤمنين به انقلاب اسلامي بسيجياند، آيا ميشود عناصر گرداننده جريانهاي سياسي عضو بسيج نباشند؟ اصولاً افراد منتسب به جريانهاي سياسي بسيجي بودن را يك افتخار براي خود ميدانند و بعضاً از آن استفاده يا سوءاستفاده ميكنند. حال ميشود به آنان گفت يا بايد جريان را ترك نماييد يا بسيج را؟ مقام معظم رهبري در ديدار اخير با بسيجيان (3/9/1395) بسيج را پيشتاز مردمسالاري ديني دانستند كه معني آن صلاحيت بسيج در عمل اجتماعي است و به صورت طبيعي انتخابات و مردمسالاري نماد اين عمل اجتماعي است. اگر بسيج قرار است دهها ميليون باشد و دو جناح هم ميداندار عرصه سياست باشند، بسيج بايد كانديداي مدنظر براي رأي را از كجا پيدا كند؟ آيا قرابت فكري با كانديداها الزامي نيست و آيا كانديداها عضو جريان نيستند و راه ديگري وجود دارد؟
در يك بررسي منصفانه و غيرسياسي دلايل عمدهاي را ميتوان براي اتهام جناحگرايي به بسيج برشمرد كه البته ممكن است برخي از آن دلايل اتهام هم نباشد و مبتني بر فهم و تفسير سياسي از صحنه سياسي كشور باشد. توجه داشته باشيم كه اتهام جناحگرايي در گرانيگاه انتخابات زده ميشود، چرا كه عدهاي وزن بسيج را در سبد غيرخود ميبينند و قطعاً اگر اين وزن را در سبد خود احساس كنند چنين اتهامي را روا نميدارند.
بسيج نميتواند اسير اسامي و القاب معرفه و تابلوها شود. بسيج تنظيم خود را مبتني بر محتواي جريانات سياسي قرار ميدهد. مقام معظم رهبري به عنوان رهبر بسيجيان ميفرمايند: «براي بنده اسامي اصولگرا و اصلاحطلب موضوعيت ندارد، بنده با محتوا كار دارم». بنابراين بسيج با مطالعه محتواي جريانات احساس ميكند بخشي از جريان اصلاحطلب در چارچوب نظام اسلامي و انقلاب اسلامي معنادهي نميشود.
بنابراين اسير مجوزهاي حقوقي احزاب و جريانها نميشود بلكه نسبت جريان با انقلاب اسلامي را مدنظر قرار ميدهد. ممكن است در اين مسير نه تنها بخشي از جريانهاي درون حاكميت را همراه انقلاب نداند كه آنان را برانداز بداند. در اين صورت بسيج ميتواند ناظر عليالسويه جريانات سياسي باشد؟ البته بسيج براي اين امر شاخص دارد.
شاخصهاي مدنظر نيز فراسليقهاي است. شاخصهاي مدنظر اصولي هستند كه هر فرد معتقد به انقلاب اسلامي نميتواند بدون اعتقاد و التزام به آنها در دايره نظام تعريف شود. اين اصول كه بسيج جريانات سياسي را با آن ميسنجد، عبارت است از همان اصولي كه مقام معظم رهبري براي سران اصلاحات در سال 1378 ترسيم نمودند و فرمودند اگر اين اصول را قبول داريد، بر سر هر چيز ديگري اگر اختلاف باشد، اختلاف سليقه است، بنابراين اختلاف بسيج با بخشي از جريان اصلاحات اختلاف مبنايي ـ فكري است و نه اختلاف سليقه. رفتار، مواضع و محتواي به جاي مانده از برخي احزاب و افراد اصلاحطلب نشان ميدهد كه آنان از بعد مباني و معرفتي از اسلام سياسي كه قله آوردههاي امام است عدول كردهاند. بنابراين چطور بسيج ميتواند جريان عدول كرده را با بقيه در يك تراز ببيند و خود را بيطرف حس كند؟