به گزارش راه شلمچه، در پی اهانت آشکار مولوی عبدالحمید اسماعیل زهی ، امام جمعه اهل تسنن زاهدان به ساحت مقدس اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام و زیر سؤال بردن مقامات معنوی ائمه اطهار علیهم السلام، حجت الاسلام والمسلمین امیری سوادکوهی از محققان و نویسندگان جوان شیعه که در گذشته وی را به مذهب حقّه اهل بیت علیهم السلام دعوت کرده بود، در سخنانی ضمن پاسخ به شبهات مطروحه اش، وی را از هرگونه تفرقه افکنی در میان امت اسلام بر حذر داشت و افزود: اینکه یک مولوی اهل تسنن به خود اجازه دهد در مملکت امام زمان ارواحنافداه، بلندگوی افکار پوسیده وهابیت و عقائد متعفّن ابن تیمیه باشد بسیار قابل تأمل است و می بایست نهاد های مربوطه بیشتر تأمل کنند که چه شد کار به اینجا رسید که شخصی معلوم الحالی چنین، اینچنین آشکارا با اهانت به مقدسات مسلمانان، قلب شیعیان و موالیان امیرالمؤمنین علیه السلام را جریحه دار و بر تفرقه افکنی آن هم در شرایط حساس جهان اسلام آن هم در درگیری مردم در جریان شیوع کرونا دامن می زند.
سوادکوهی در ابتدا ضمن پاسخگویی به شبهات مغرضانه ی وی درباب کرامات اهل بیت علیهم السلام پس از شهادتشان گفت: مولوی عبدالحمید همچون وهابیون و نواصب همواره می کوشد تا عنایات و الطاف و کرامات اهل بیت علیهم السلام را تضعیف و انکار کند و کرامات عترت طاهره را بی اساس جلوه دهد.
به جناب مولوی می بایست گفت که سطح مطالعات خود را بالا ببرد و بیش از آنکه در مسائل سیاسی وارد شود نمی از یم آثار علمی اسلامی را بررسی نموده تا دچار غلط مضحک در میان مجامع علمی اسلامی نشود و آنقدر مطالبی که وی به آن اشاره نموده مضحک است که یک کودک نابالغ شیعه می تواند با دلایل متقن پاسخش را بدهد .به ایشان توصیه می کنم کمی بیشتر در سخنانش تأمل کند که ابن حِبّان در كتاب خود الثقات میگويد بارها به زيارت قبر علی بن موسی الرضا علیه السلام رفتم و در مدتی كه در طوس بودم، هر وقت مشكلی بر من عارض میشد، به زيارت قبر آن حضرت میرفتم و از خداوند میخواستم كه مشكلم را برطرف كند و الحمد لله مشكلم برطرف میشد و اين را مكرر امتحان كردم و نتيجه گرفتم.
*از طرفی محمد بن مؤمل شاگرد ابن خُزيمه، استاد بخاری و مسلم، میگويد به همراه استادم ابن خزيمه و جمعی از اساتيد به زيارت بارگاه قبر علی بن موسی الرضا علیه السلام در طوس رفتيم، استادم ابن خزيمه چنان در برابر آن بقعه متبركه تعظيم و تواضع كرد كه همگی در شگفت مانديم.
*ابو علی خلال، شيخ حنابله نیز میگويد هرگاه مشكلی بر من عارض شود، قبر موسی بن جعفرعلیه السلام را زيارت میكنم و به ايشان متوسل میشوم و خداوند مشكل مرا آسان میكند.
* اما علاوه بر موارد تاريخی، جواز توسل در سخنان علمای اهل تسنن نيز مشهود است: قسطلانی میگويد سزاوار است كه زاير در كنار قبر پيامبر صلی الله علیه و آله زياد دعا و استغاثه كند و متوسل شود و طلب شفاعت و بیتابی كند و سزاوار است كه خداوند شفاعت پيامبر را در حق او بپذيرد.
*سُبكی میگويد از روش شخصيتها و بزرگان صالح گذشته استفاده میشود كه تبرك به قبور مردگان امری شرعی و دينی است و مانعی ندارد، تا چه رسد به قبور پيامبران و اگر كسی ادعا كند كه قبور پيامبران با قبور ساير مردگان برابر و يكسان است، سخن زشت و باطلی به زبان آورده، چون موجب پايين آوردن مقام شامخ پيامبران شده است، و شكی نيست كه سبك شمردن مقام رسول اكرم و يكسان دانستن آن حضرت با ديگران كفر است. وی در جای ديگری در رابطه با توسل و شفاعت میگويد جواز توسل و درخواست شفاعت از رسول اكرم برای هر مسلمانی روشن و واضح است، و عمل پيامبران و سيره صالحان گذشته و علماء و دانشمندان و حتی عوام، بر آن گواهی میدهد و هيچ آدم دينداری اين را انكار ننموده و در هيچ زمان اين سخن باطل به گوش نرسيده است تا اين كه ابن تيميه با سخنان باطل خود قضيه را بر افراد ضعيف و نادان مشتبه و بدعتی را پايهگذاری كرد كه در هيچ عصری سابقه نداشته است.
*حصنی دمشقی در رد سخن ابن تيميه مبنی بر شرك بودن توسل به پيامبر پس از وفات(شهادت) ايشان، میگويد از اين سخن ابن تيميه بدن انسان میلرزد. اين سخن قبل از زنديق حران «ابن تيميه» از دهان كسی در هيچ زمان و هيچ مكانی بيرون نيامده است، اين زنديق نادان و خشك، داستان عمر را وسيلهای برای رسيدن به نيت ناپاكش در بیاعتنايی به ساحت حضرت رسول اكرم قرار داده و با اين سخنان بیاساس مقام و منزلت آن حضرت را در دنيا پايين آورده و مدعی شده است كه حرمت و رسالت آن بزرگوار پس از رحلت (شهادت)از بين رفته است. و اين عقيده به يقين كفر و در واقع زندقه و نفاق است.
*از طرفی سيد حسن سقاف میگويد توسل به رسول اكرم و طلب شفاعت از آن حضرت به ويژه در اوقات گرفتاری از مستحبات موكد میباشد و سيره علما و دانشمندان عالیقدر، مردان الهی، بزرگان حديث شناس و پيشوايان گذشته بر اين روش جريان داشته است.
*حافظ النووی نیز در تاليفات خود به استحباب توسل و استغاثه از رسول اكرم عنايت داشته است.
*و موارد ديگر اين كه ابن جوزی در كتاب خود با نام «الوفاء فی فضائل مصطفی» بابی را به توسل به پيامبرو باب ديگر را به طلب شفاء از قبر آن حضرت اختصاص داده است؛ شمس الدين محمد بن نعمان مالكی كتابی به نام «مصباح الظلام فی المستغيثين بخير الانام» به رشته تحرير درآورده است؛ سيد نور الدين سمهودی در كتاب خود «وفاء الوفاء لاخبار دارالمصطفی» به بحث پيرامون اين مساله پرداخته و شواهدی را نقل كرده است و ... .
*و اما بالاتر از همه اينها بنيانگذار مكتب فاسق وهابيت نيز تنها استغاثه را شرك میداند و توسل و شفاعت را جايز میشمرد. ابن كثير میگويد قاضی شافعی مجلسی در مصر تشكيل داده بود، در اين مجلس ابن تيميه گفت استغاثه و فرياد خواهی فقط به خداوند جايز است و استغاثه به رسول اكرم صحيح نيست، ولی میشود به پيامبر گرامی متوسل شد و از حضرت طلب شفاعت نمود.
با اين همه آيا مولوی عبدالحمید جرأت دارد به همه آنها برچسب شرك بزند؟
*و اما جناب مولوی عبدالحمید گويا قرآن را نخوانده است كه خداوند فرمود شهيدان زندهاند و نزد پروردگارشان روزی میگيرند و بشارت میدهند و آيا پيامبر و امام از شهيد كمترند كه بخواهيم آنها را مرده فرض كنيم؟!
این محقق جوان در ادامه با بررسی سخنان عبدالحمید در گذشته و حال گفت: تعریف ها و مدح و ثناگویی های مولوی عبدالحمید در گذشته از بنیانگذار کشف حجاب و تمجید از دوران سلطنت ، سکوت تأمل برانگیز وی در زمان فتنه ها، شرکت در تشییع جنازه تروریست های وهابی و لیدرهای گروه وهابی جندالله، حمایت از مولوی نقشبندی عامل اصلی کشته شدن مولوی مصطفی جنگی زهی،پا در میانی جهت اعدام ننمودن تروریستها،شهید خواندن ندیم احمد فاروقی از اعضای گروهک های تروریستی پاکستان،کافر خواندن منتقدان خود...، نمی از یم افاضات مولوی عبدالحمید است که اگر توصیه و تأکید زعمای جهان اسلام بر حفظ آرامش در جامعه اسلامی نبود ، شاید اسرار مگوی دیگری را بازگو می کردیم ... چه کنیم که مهمترین مسئله امروز جامعه اسلامی حفظ آرامش و وحدت و امنیت کشور است و ما از اینرو همچنان سکوت می کنیم.
امیری سوادکوهی در بخش دیگری از سخنانش به نامه ی سال های گذشته اش خطاب به مولوی عبدالحمید اشاره کرد و افزود: آن زمانی که مولوی عبدالحمید را به مذهب اهل بیت علیهم السلام دعوت نمودم، اکثر سایت های وهابی و ضد دین و انقلاب بر علیه مذهب اهل بیت علیهم السلام موضع گیری کردند. خبرگزاری های معاندی چون العربیه ، رادیو فرانسه ،bpp،محبت نیوز(مسیحی) ،پیک خبر ، سنی نیوز و... به تکاپوی قابل تأملی افتادند.آنروز متعجب بودم که چرا آنها چنین خود را به خاطر مولوی عبدالحمید به آب و آتش می زنند! و اینگونه به دفاع از وی می پردازند.وقتی سخنرانی آتشین و تهدید آمیز او بر علیه اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام را شنیدم و اینکه او را حقیقتاً آیینه تمام نمای ابن تیمیه دریافتم، متوجه شدم که آن همه جسارت به ساحت مقدس اهل بیت علیهم السلام و اینجانب توسط آن خبرگزاری ها و شبکات معاند دین در دفاع از سخنگوی وهابیت در ایران به چه معنا بود!
سوادکوهی در ادامه گفت: در نامه ای دیگر نیز به ایشان گفتم: جنابعالی در کشوری زندگی می کنید که اهل تسنن در کمال آرامش و آسایش زندگی می کنند و از امکانات کافی و وافی در تمامی سطوح بهره مند می باشند و شما نیز می بایست قدردان نعمت آسایش در این سرزمین فاطمی باشید، نه اینکه سخنان دشمنان را تکرار کنید و در این موقعیت حساس جهان اسلام به دنبال تفرقه میان مسلمین باشید.
در آن نامه تأکید کردم که متأسفانه جنابعالی در سخنرانی های خود، بارها سخنان تهدید آمیزی و قابل تأملی مطرح نمودید و از سکوت حکیمانه ی زعمای شیعه سوء استفاده و به زعم خویش بهره برداری نمودید.هنوز مردم ایران تهدیدات جنابعالی در سال های گذشته و در فتنه های اخیر که با سرچ کوچکی در فضای مجازی قابل رؤیت است را فراموش نکرده اند که چگونه آشکارا از بعد از نظام اسلامی در ایران سخن به میان آوردید و در هر موقعیتی آن سخنان تحریک آمیز و تفرقه افکن را در میان جوانان اهل تسنن تکرار کردید. این مطلب مهم را بدانید هرگونه ایجاد اختلاف و کوبیدن بر طبل تفرقه و نفاق در میان امت اسلام ، از نگاه خود اسلام عزیز محکوم است. این سخنان شما نسبت به تغییر دین و مذهب و نظام در ایران ، خواب پریشانی است که هیچگاه تعبیر نخواهد شد و هرگز نظام کفر و استعمار جایگاهی در میان انسان های موحد و همچنین در سرزمین های اسلامی خصوصاً در ایران نخواهند داشت.
وی در ادامه گفت: متأسفانه مولوی عبدالحمید باز هم از سکوت دلسوزان امت اسلام در ایران سوء استفاده نمود و مدتی بعد آشکارا به مراجع عظام شیعه تاخت و به آنان اهانت نمودید و با ذکر نام شریفشان،مستقیماً آنان را بیسواد و بی اطلاع و سبب تحریک افراطیون و قتل های زنجیره ای اهل تسنن دانست ، ولی زعمای با تدبیر و حکیم شیعه بخاطر مصالح اسلام و اتحاد مسلمین سکوت کردند ولکن مولوی عبدالحمید خود را یکّه تاز معرکه ای می بینید که با سکوت تدبیر و حکمت توأم است و می ترسم پایان معرکه گیری هایش فریاد "انا ربکم الاعلی" باشد و عاقبت فرعونیان هلاکت و ننگ ابدی خواهد بود.
حجت الاسلام والمسلمین امیری سوادکوهی تأکید کرد: البته بنده این نقطه ضعف های ایشان را به خاطر دوری از حقیقت اسلام می دانم و مجدداً از ایشان دعوت می کنم که نامه دعوت به مذهب اهل بیت علیهم السلام را که برایشان ارسال نمودم را بار دیگر مطالعه فرمایند و مانند دهها جوان سنی که با مطالعه این نامه شیعه شدند، ایشان نیز حقیقت را درک نموده و به مذهب اهل بیت علیهم السلام مفتخر شوند.