به گزارش راه شلمچه، وقتی صحبت از سواد رسانه میشود، اغلب ذهن مخاطب به سمت رسانههای نوین میرود یا در فضای مجازی محدود میشود. اما حتی در مورد رسانههایی که طی دهها سال مورد استفاده مردم قرار گرفته، سواد لازم وجود ندارد. تلویزیون یکی از این رسانههاست که شاید تصور شود استفاده از آن راحت است، اما فقدان سواد رسانه در بهره بردن از تلویزیون بسیار شایع است. بسیاری از مردم در کنترل کودکان و حتی خودشان در استفاده از تلویزیون دچار مشکل هستند و زیادهروی میکنند. این میان، بخشی مهم از تلویزیون، تبلیغات تلویزیونی است. تبلیغات در میانه سریالها، مسابقات ورزشی، برنامههای آموزشی و سرگرمی و همه بخشهای تلویزیون راه یافته است. گاه حتی در متن برنامهها هم به عنوان پشتیبان مالی حضور دارند. تبلیغات تلویزیونی تأثیرات منفی بر ذهن و زندگی ما میگذارند، در حالی که اغلب متوجه این تأثیرات در مرور زمان نیستیم.
فرض کنید در حال دیدن یک سریال تلویزیونی هستید و موعد پخش تبلیغات میان برنامه فرامیرسد. خیلی محتمل است که مشغول کاری شوید تا دوباره ادامه سریال شروع شود. در این حال تبلیغات به گوش شما میرسد و ناخودآگاه تأثیر خود را میگذارد. گرچه بسیاری افراد هنگام تبلیغات هم، چون در انتظار ادامه برنامه مورد علاقهشان هستند، همچنان به تلویزیون نگاه میکنند و تأثیر تبلیغات بسیار بیش از تأثیری ناخودآگاه است. نگاهی به بخشی از این تأثیرات بیندازیم:
ا- ایجاد نیازهای کاذب
نیاز با خواسته متفاوت است. نیاز همچون غذا و هواست؛ بدون آنها نمیتوان زندگی کرد. اما خواسته آن چیزی است که ما دوست داریم آن را داشته باشیم؛ گرچه به آن نیاز نداشته باشیم. تبلیغات تلویزیونی خواستهها را زیاد میکند و از سویی آنها را بهجای نیاز جا میزند. این کاری است که القائات رسانهای با زندگی ما میکند. مصرفگرایی مردم نتیجه این تبلیغات است. هر کالایی هم به زودی مدلی بالاتر و جدیدتر خواهد داشت و روند خواستن و خرید متوقف نخواهد شد.
۲- ترویج سبک زندگی مرفه
تبلیغات تلویزیونی کالاها را در یک زندگی با موقعیت عالی به تصویر میکشند، چه آنکه آن کالاها قرار است مثلاً زندگی بهتری را برای افراد بسازد. این تبلیغات برای جذب مخاطب و جلب توجه مردم، نشان میدهد خانوادهها در شرایطی ایدهآل از آن وسایل و کالاها بهره میبرند و در واقع زندگی خوب با آنها ساخته میشود! خانوادههایی را نشان میدهند که بهترین وسایل و امکانات را در اختیار دارند و صرف نظر از کالای مورد تبلیغ، کل آن سبک زندگی تبلیغ میشود. در واقع تجملگرایی با این تبلیغات تبدیل به سبک زندگی مردم میشود.
۳- استفاده ابزاری از علائق کودکان
تبلیغات تلویزیونی برای جذب مخاطب از شعر و ترانه و تصاویر رنگی و فانتزیسازی بهره میبرند. این ترکیب باعث توجه کودکان میشود و آن را یک برنامه کودک و سرگرمی تصور میکنند. کودکان قدرت تشخیص نیاز و خواسته و تبلیغ و سرگرمی را ندارند و همه آنچه را که میبینند، میخواهند. در واقع تبلیغات تلویزیونی روی ذهن ساده کودکان سوار میشوند. این موجسواری در تبلیغات کالاهای مرتبط با کودکان یا خوراکیها تأثیر بیشتری دارد.
باید چه کنیم؟
تصور کنید یک برنامه آموزشی تلویزیونی در حال پخش است و کارشناس برنامه در حال بیان این موارد است که باید زیاد خرید کنید و حتی اگر وسیلهای را لازم ندارید، اما علاقه دارید که آن را داشته باشید، بخرید. تصور کنید در یک برنامه تلویزیونی کودکانی را بیاورند و آنها را مجبور کنند که توضیحاتی در مورد کالای خاص به کودکان شما بدهند و از کودکان شما بخواهند آن را خریداری کنند، چون ضروری است که آن وسیله را داشته باشند. این همان کاری است که تبلیغات در قالبی شیک و فانتزی انجام میدهند و، چون به شکلی غیرمستقیم انجام میشود، متوجه آن نیستیم و اعتراضی نمیکنیم. حال باید چه کرد؟ جلوی پخش تبلیغات را که نمیشود گرفت و صداوسیما در این مسیر، دانشگاهی با آموزههای منفی است، اما میتوانیم به کودکانمان، اعضای خانوادهمان و خودمان، حقههای تبلیغاتی را بیاموزیم، سواد رسانهایمان را بالا ببریم و خود را مقابل ترفندهای تبلیغاتی مجهز کنیم.
منبع: روزنامه جوان