به گزارش راه شلمچه، ساعت 3 عصر 8 شهریور 1360 انفجار در دفتر نخستوزیری جمهوری اسلامی ایران در خیابان پاستور طی برگزاری جلسه شورای عالی امنیت ملی کشور با حضور رئیسجمهور و نخستوزیر وقت و دیگر اعضای شورا صورت گرفت.
رئیسجمهور و نخست وزیر 48 ساله شهید ایران
این واقعه درست دو ماه پس از آن رخ داد که آیتالله دکتر سید محمد حسینی بهشتی و بیش از ۷۰ تن از چهرههای سیاسی و اجرایی عضو حزب جمهوری اسلامی در انفجار دفتر این حزب ترور شده و به شهادت رسیده بودند. شهید رجایی هنگام شهادت ۴۸ سال سن داشت. او پس از پیروزی انقلاب ابتدا سمت وزارت آموزش و پرورش را برعهده داشت و سپس در سال ۱۳۵۹ به نمایندگی مردم تهران وارد مجلس شورای اسلامی شد. در ۲۰ مرداد ۱۳۵۹ به نخستوزیری و پس از عزل بنیصدر از مقام ریاست جمهوری در انتخابات دوم مرداد ۱۳۶۰ با کسب بیش از ۱۳ میلیون رأی مردم به عنوان دومین رئیس جمهوری اسلامی ایران انتخاب شد.
باهنر نیز هنگام شهادت ۴۸ ساله بود. او پس از پیروزی انقلاب مسئولیتهایی از جمله عضویت در شورای انقلاب، نمایندگی مردم کرمان در مجلس خبرگان، نمایندگی مردم تهران در مجلس شورای اسلامی، وزارت آموزش و پرورش (در کابینه شهید رجایی) و دبیرکلی حزب جمهوری اسلامی (پس از شهادت دکتر بهشتی) را برعهده داشت. او پس از انتخاب رجایی به ریاستجمهوری، از سوی وی به نخستوزیری جمهوری اسلامی ایران برگزیده شد.
انفجار و شهادت
کمال، پسر سیزده ساله شهید رجایی از دور شاهد شعلههای آتش بود. او با حالی آشفته به مادرش تلفن کرد و ماجرا را با او در میان گذاشت تا همسر شهیدرجایی خودش را برساند.
پیکرهای خونین و سوخته رجایی و باهنر را به بیمارستان منتقل کردند. شدت انفجار به حدی بود که ابتدا هیچکس نتوانست کشته شدگان را شناسایی کند. جنازهها را به بیمارستان انقلاب منتقل کرده و پیکر شهید رجایی را در سردخانه قرار دادند.
هیچکس نمیدانست که این پیکر سوخته، بدن شهیدرجایی است. به فکر یکی از اطرافیان او رسید که از روی دندانها میتوان فهمید که پیکر سوخته، بدن شهید رجایی است یا خیر؟ اما سوختگی آنچنان بود که دهان رجایی به سادگی باز نمیشد.
لحظاتی بعد یکی از پزشکان از راه رسید و پس از شستن لبها با آب اکسیژنه، دهان را باز کرد و دندانها دیده شد، اما باز هم کسی او را نشناخت.
همسر شهید رجایی به بیمارستان آمد و در سردخانه پیکر سوخته شهید رجایی را شناسایی کرد.