راه شلمچه- سعید عبدالملکی روانشناس و عضو هیئتعلمی دانشگاه؛ جنگهای نظامی دستخوش تحول شدهاند و به قلمرو انسانی کشیده شدهاند و عملاً حوزه انسانی به قلمرو جنگ تبدیلشده است. فناوران ناتو این وضعیت را «جنگ شناختی» مینامند. هدف از چنین جنگی آسیب رساندن نه تنها به ارتش و نیروهای نظامی یک کشور بلکه فروپاشی کل آن جامعه است. قابلذکر است که نهتنها نیروهای دولت مخالف، بلکه جمعیت انسانی آن کشور نیز بهعنوان یک منطقهی جنگی بهحساب میآیند. پیشفرض ناتو و دولتهای غربی این است که دشمن یا تهدید آنها غیرنظامیان کشورها هستند که بهعنوان «سلولهای خفته»، «ستون پنجم» هستند که ثبات دموکراسیهای لیبرال غربی را به چالش میکشند.
مخترع این فناوری، فرانسوا دو کلوزل، افسر سابق فرانسوی است که در ایجاد مرکز نوآوری ناتو (iHub) در سال 2013 کمک کرد. این مرکز در پایگاه نورفولک، ویرجینیا مستقر است. iHub از فرماندهی تحول متفقین، که یکی از دو فرماندهی استراتژیک در رأس ساختار فرماندهی نظامی ناتو است، بودجه دریافت میکند. فنآوریهای جنگ شناختی ابتدا در اتحاد جماهیر شوروی آزمایش شد، سپس نوبت به اوکراین رسید و روسیه و قزاقستان فعلی در مرحله پردازش هستند. در افغانستان نیز مشاهده شد. اما همانطور که میدانیم، ناتو در نبرد برای اثرگذاری بر ذهن افغانها شکستخورده است چرا که در نهایت جامعه افغانستان تبدیل به قلمرو طالبان شد.
ماهیت فناوری و بهخصوص فناوری اینترنت تأثیر سامانمند بر شناخت و شیوهی نگرش مردم است. بر اساس مفهوم جدید ناتو، وظیفه جنگ شناختی این است که با استفاده از تکنولوژی اینترنت و «آسیبپذیری مغز انسان» به «مهندسی اجتماعی» بپردازد. برای این منظور به شخصیت تکتک افراد جامعه نفوذ میکند و با دگردیسی نگرشی و تغییر بنیادین در اخلاق و ارزشها درنهایت منجر به شکلدهی یک فرد و جامعه با اخلاقیات و نگرشهای جدید میشود.
جنگ شناختی تلاش میکند ادراکات مردم را تغییر دهد، که مبنای اساسی عمل است. هدف تأثیرگذاری و یا بیثبات کردن از طریق تغییر نحوه تفکر و عمل مردم است. درمجموع، هدف از جنگ شناختی ایجاد تغییر در سیاست جامعه هدف، از طریق فرآیند شناختی، به نفع دولت مهاجم (یا بازیگر غیردولتی) است. در شکل افراطی، جنگ شناختی میتواند اختلافات داخلی را تشدید کند و جامعه را در برابر اصطکاک، قطبی شدن و رادیکال شدن آسیبپذیر نماید.