به گزارش راه شلمچه، شکایت ناطقنوری شامل دو بخش افترا و نشر اکاذیب بود که با صدور حکم قطعی، حمید رسایی از شکایت افترا (انتساب عمل مجرمانه به کسی) تبرئه و در خصوص نشر اکاذیب، فقط به پرداخت جزای نقدی (۳۳/۰۰۰/۰۰۰ ریال به حساب بیتالمال) محکوم شد. البته در مسیر دادگاه و حتی در حکم صادره، هیچ اشارهای نشده به اینکه کدام بخش از توییت رسایی، نشر اکاذیب درباره ناطقنوری بوده است و صرفا قاضی مربوطه در رأی مختصر و کوتاه خود، این عبارت کلی را آورده که "توجیهات متهم بلاوجه و بر اساس شواهد و قرائن و محتویات پرونده، بزه انتسابی محرز است"! اما به اینکه شواهد و قرائن مورد نظر قاضی چیست، چرا دلایل رسایی بلاوجه است، هیچ اشارهای نشده است.
حمید رسایی در یادداشتی در باره شکایت علیاکبر ناطقنوری در دادگاه ویژه روحانیت نسبت به تبرئه و محکومیت خود نوشت: اکنون با انتشار متن توییت و دفاعیه حمید رسایی در خصوص اتهام نشر اکاذیب، قضاوت را به افکار عمومی وامیگذاریم:
بسم الله الرحمن الرحیم
ریاست محترم شعبه سوم دادگاه ویژه روحانیت، سلام علیکم
احتراما در خصوص شکایت جناب آقای ناطق نوری، کلاسه 991110306 بابت سه متن کوتاه اینجانب که در صفحه توییترم منتشر شده به استحضار میرسانم:
مطابق کیفرخواست صادره توسط دادستان محترم ویژه تهران، در این پرونده اتهام نشر اکاذیب متوجه بنده شده و در خصوص اتهام افترا نیز منع تعقیب صادر شده است.
متن توییت رسایی چه بود؟
تحلیل متن کوتاه بنده که به صورت طرح سئوال و در قالب سه توییت در خصوص ارتباط طبری با آقای ناطق نوری منتشر شده است، عبارت است از:
توییت اول: طبری عضو منافقین بوده / وقتی آقای بشارتی وزیر کشور بوده، اکبر طبری بدون استعلام فرماندار نور شده / آقای ناطق بر این انتصاب اصرار داشته / دهه هفتاد با همان لابی وارد قوه قضاییه شده است.
توییت دوم: معاون رییس قوه قضاییه وقت (مرحوم آقای مروی) درباره تخلفات اکبر طبری به رهبر انقلاب نامه ای نوشته است / قاعدتا نامه به بازرسی بیت ارجاع شده / چرا آقای ناطق به عنوان مسئول بازرسی بیت به وظیفه نظارتیاش به خوبی عمل نکرده؟
توییت سوم: آقای ناطق از سمت بازرسی کنار گذاشته شد / لازم است در پرونده طبری، روابط ناطق و طبری بررسی شود / درباره منابع تامین مالی ساخت حوزه علمیه آقای ناطق سئوالاتی در افکار عمومی مطرح است که باید پاسخ داده شود / هشتک: #از_کجا_آورده ای
طبری و بشارتی باید شاکی شوند نه ناطقنوری
متاسفانه در این کیفرخواست (مثل اکثر موارد دیگر) مشخص نشده که چه ادعایی از بنده درباره شاکی نشر اکاذیب بوده و به همین دلیل کیفرخواست به صورت کلی صادر شده است! علاوه بر این وکیل محترم در جا جای متن خود، تلاش کرده تا قرائت بدبینانه خود را روی متن بنده سوار کند و از آن، نتیجه مطلوب را بگیرد.
در پاسخ به مطالب وکیل محترم و کیفرخواست صادره باید گفت:
در توییت اول / اینکه اکبر طبری فرماندار نور نبوده چه ارتباطی به آقای ناطق دارد که وکیل ایشان آن را غلط و نشر اکاذیب در باره ناطقنوری دانسته! قاعدتا آقای طبری باید از بنده شاکی باشد.
استعلام گرفتن در باره صلاحیت فرمانداران، وظیفه وزیر کشور است. اعتراض بنده به صراحت این است که چرا اکبر طبری با سابقه همکاری با سازمان منافقین، بدون استعلام به عنوان فرماندار نور (که در توییت بعدی اصلاح و تصریح شده به عنوان فرماندار محمودآباد) منصوب شده است. این اعتراض هم متوجه آقای بشارتی (وزیر کشور وقت) بوده که وظیفه استعلام بر عهده اوست و نه ناطقنوری! قاعدتا اینجا هم آقای بشارتی باید مدعی باشد نه آقای ناطق.
آیا ناطقنوری هیچ ارتباطی با طبری نداشته؟!
در توییت به اصرار آقای ناطق بر انتصاب طبری به عنوان فرماندار اشاره شده که این ادعا هم غیرواقعی و کذب نیست چرا که دو شهرستان همجوار نور و محمودآباد (که طبری فرماندار محمودآباد میشود) زادگاه آقای ناطقنوری رییس مجلس وقت و در زمان انتصاب وی، حوزه استحفاظی نمایندگی برادر آقای ناطق بوده است.
اکبر طبری در دوره ای که آقای ناطقنوری خود وزیر کشور بودند، به عنوان بخشدار بلده (بخشی که روستای آقای ناطق در آن قرار دارد) منصوب و در دوره ریاست مجلس وی و نمایندگی برادرش، فرماندار شهر محمودآباد (که کنار شهر نور قرار دارد) میشود. آیا این انتصابات معنیدار حکایت از توصیه نمیکند؟ بدیهی است که آقای ناطق به عنوان وزیر کشور وقت، نسبت به انتساب فرماندار شهری که در آن منطقه بزرگ شده است، حساس باشد. وجود توصیه در چنین انتسابی بدیهی و غیرقابل انکار و رد است.
اکبر طبری در ابتدای دهه شصت، مسئول کتابخانه منافقین در روستای متیکلای بابل بوده است که بعد از ترور برخی از فعالان انقلابی شهر توسط منافقین، وقتی خانههای تیمی منافقین مورد بازرسی نیروهای سپاه قرار میگیرد، طبری که در یکی از خانههای تیمی حضور داشته، بازداشت میشود اما به دلیل اینکه مستقیما در اقدام مسلحانهای شرکت نداشته و اظهار توبه و ندامت میکند، پس از مدتی آزاد میشود.
اکبر طبری سال ۶۱ تا ۶۳ دوره سربازی را در پلیس راه نور میگذراند و از همان جا وقتی آقایان (برادران ناطق که یکی وزیر کشور و دیگری نماینده شهرستان بودهاند) به شهرستان نور و محمودآباد تردد داشتهاند به عنوان نیروهای اسکورت پلیس راهنمایی، همراه ایشان شده و باب آشناییاش را باز میکند و چون روابط عمومی قوی و موثری در برقراری ارتباط با افراد داشته بلافاصله پس از سربازی، به عنوان بخشدار منطقه بلده شهرستان نور (روستای محل زادگاه آقای ناطق نوری) منصوب میشود! وی در حالی به این سمت میرسد که آقای اکبر ناطق نوری وزیر کشور و برادر ایشان (احمد) نماینده دور اول و دور سوم به بعد مجلس از حوزه انتخابیه نور و محمود آباد بودند.
طبری بعد از بخشداری در نور، مدتی به وزارت کشور میرود و در دولت دوم هاشمی رفسنجانی در حالی که آقای ناطق نوری رییس مجلس و برادر ایشان، نماینده حوزه انتخابیه نور و محمودآباد بودهاند، فرماندار محمودآباد میشود!
با این حساب آیا این ادعا که ناطق نوری هیچگونه ارتباط شخصی و سازمانی، مستقیم و غیرمستقیم با اکبر طبری نداشته (همانطور که در جوابیه دفتر آقای ناطق آمده) قابل قبول است؟ آیا این ادعا مضحک نیست؟
نامه مهمی که انکار شدنی نیست
در توییت دوم / اینکه مرحوم آقای مروی نامه ای به رهبر انقلاب نوشته یا نه مثل موارد قبل، طبعا نشر اکاذیب در باره آ قای ناطق نیست. در این خصوص نیز اگر قرار بر طرح ادعا باشد، باید از سوی آقای مروی یا بیت رهبر انقلاب مطرح شود که البته از طرف آنها ادعا و شکایتی وجود ندارد! مضافا اینکه تصویر نامه آقای مروی در باره مشکلات اکبر طبری در رسانهها موجود است و انتساب آن نیز تکذیب نشده است و البته قابل استعلام از بازرسی بیت رهبر انقلاب نیز هست.
در ادامه این بخش از توییت نوشته ام که «قاعدتا این نامه باید به بازرسی بیت رهبری ارجاع شده باشد». آیا ادعای ارجاع دادن نامه مرحوم آقای مروی، نشر اکاذیب در باره ناطق نوری است؟! درباره این ادعا اگر کسی صلاحیت برای طرح شکایت داشته باشد، بیت رهبر معظم انقلاب است. ارتباط این موضوع به آقای ناطق نوری چیست که آشفته شده است؟
علاوه بر این در اینجا از واژه «قاعدتا» استفاده شده که حکایت از تردید بنده نسبت به اصل موضوع ارجاع نامه دارد و نه اخبار از یک امر قطعی. در ادامه متن توییت پس از تردید و اما و اگر درباره اصل ارجاع نامه به بازرسی بیت رهبری، این سئوال طرح شده که اگر چنین است چرا بازرسی بیت به وظیفه نظارتی خود به درستی عمل نکرده و در انتهای آن علامت سئوال قرار داده شده است.
جالب اینجاست که وکیل شاکی در متن شکواییه خود به صراحت میگوید: «هرچند کلمه قاعدتا در متن رسایی، خود حاوی بی اساس بودن ادعای مذکور است.» یعنی وکیل شاکی هم از متن بنده جزمیت و خبر دادن قطعی را برداشت نکرده است. بنابر این چگونه آن را نشر اکاذیب دانسته؟!
چرا مخاطرات طبری به آملی لاریجانی یاداوری نشده
آقای ناطقنوری در توجیهات خود با تاکید ادعا کرده اند که مخاطرات طبری را به مرحوم آقای شاهرودی تذکر داده، اگر آقای ناطق نوری در جایگاه حساس مسئولیت بازرسی دفتر رهبری در این خصوص و پس از نامه هشدار آمیز مرحوم آقای مروی، نکاتی را به آیت الله شاهرودی یادآور شده، مستندات آن را منتشر کند. مخاطراتی که آقای ناطق نگرانش بوده و یادآور شده چه اموری بوده؟ در صورت صحت این ادعا چرا وقتی آقای شاهرودی به این مخاطرات توجه نکرده، رییس بازرسی این نهاد مهم، موضوع را رها کرده است؟
علاوه بر این اگر ادعای مذکور را بپذیریم، وی صراحتا به سکوتش درباره مخاطرات اکبر طبری در دوره ریاست آقای آملی لاریجانی اذعان میکند! سئوال این است که چرا ناطق نوری فقط در دوره آقای شاهرودی احساس خطر کرده و درباره طبری تذکر داده ولی با اینکه در دوره آقای آملی لاریجانی هم مسئولیت بازرسی را داشته و طبری هم همچنان در حال رشد بوده، اما ناطقنوری خود اذعان میکند که این مخاطرات را به آملی لاریجانی یادآور نشده؟! چرا سکوت کرده است؟ آیا مخاطراتی که در دوره آقای شاهرودی از حضور اکبر طبری داشته در دوره اقای آملی لاریجانی برطرف شده؟
معلوم نیست چرا دادستان محترم در زمان صدور کیفرخواست به این موارد بیَن و روشن دقت نکرده است؟! خصوصا که دادستان در انتهای کیفرخواست به درستی و به صراحت اعلام کرده که بخشی از متن توییت متهم، طرح سئوال است و نمیتواند مصداق افترا و نشر اکاذیب دانسته شود.
اگر کنار گذاشته نشده پس چه شده؟
در توییت سوم / در اینجا نیز کذبی منتشر نشده است. بنده به هیچ وجه ادعا نکرده ام که آقای ناطق نوری از بازرسی بیت رهبری، «عزل» یا «برکنار» شده است. طبعا این کلمات بار منفی دارند. تعبیر بنده برای جابجایی ایشان از این مسئولیت، «کنار گذاشتن» بوده است که اصطلاح رایجی در زمان استعفا است. بدیهی است که استعفای آقای ناطق میتوانست مورد پذیرش رهبر انقلاب قرار نگیرد و ایشان کنار گذاشته نشود.
آقای ناطق همانطور که در جوابیه دفترش و در متن وکیل نوشته شده است، «به دلایلی» استعفا کردهاند (که ای کاش به این دلایل اشاره میکردند) و رهبری استعفای ایشان را پذیرفته و نتیجه این دو عمل (استعفا و پذیرش) طبعا کنار گذاشتن فرد از مسئولیت است. بدیهی است که اگر رهبری انقلاب با استعفای وی موافقت نمیکرد، وی کنار گذاشته نمیشد.
در ادامه توییت سوم اینجانب هم خبری نقل نشده تا قابل صدق و کذب باشد بلکه از قوه قضاییه خواسته شده تا با دقت این ابعاد از پرونده رسیدگی شود و در ادامه همانطور که در متن کیفر خواست آمده، فقط سئوالات و ابهامات موجود در رسانهها مبنی بر این ارتباطات مطرح شده تا در مسیر رسیدگی پرونده، مورد توجه قرار گیرد.
ناآشنایی با آداب فضای مجازی
نکته دیگری که در استدلال های وکیل محترم مورد اشاره قرار گرفته استفاده از هشتک #از_کجا_آورده_ای است. وکیل آقای ناطق استفاده از این هشتک را دلیل بر این دانسته که رسایی قصد داشته ناطق را شریک جرم اکبر طبری جلوه دهد. این برداشت غلط وی، به دلیل عدم آشنایی با رسانههای مجازی و مختصات و آداب آن است. استفاده از این هشتک در آن ایام امر رایجی بود تا خبر مبارزه با فساد در جمهوری اسلامی، به یکی از اخبار داغ توییتر تبدیل شود. اساسا متن در باره آقای طبری است و ناطق در آن فرعی بوده.
در هیچ کجا از متن بنده، آقای ناطق نوری به شراکت در مفاسد اقتصادی اکبر طبری متهم نشده است. در پاسخ به توییت بنده که نشانه دغدغهمندی است، اصل مبارزه با فساد و دقت بیشتر در آن مطالبه شده. آقای ناطق نوری در پاسخ به توییت بنده جوابیه داده اند و این جوابیه در بسیاری از رسانههای اصلاحطلب بهعنوان تیتر و عکس اصلی صفحه اول منتشر شده است. بنابر این نیازی به این شکایت نبود. اگر خواص و اصحاب رسانه برای نقد اصحاب قدرت نتوانند سئوال کنند، بهتر است درب رسانه ها را تخته کنیم.
متن جهتدار کیفرخواست
متاسفانه دادستان محترم در کیفرخواست با جمله «رسایی دارای سوابق متعددی راجع به نشر اکاذیب نسبت به مسئولان نظام در این دادسرا است که قصد اضرار به غیر و سوء نیت وی را تقویت و بیانگر دفاعیات بلاوجه وی است» تلاش کرده تا ضعف استدلالهای خود برای اثبات مجرمیت را جبران کند. درحالی که اولا بنده سوابق متعددی ندارم. ثانیا در این سوابق، محکومیت متعددی ندارم. ثالثا اگر هم سوابق متعدد باشد بیانگر دفاعیات بلاوجه نمیتواند باشد. رابعا هر جرمی سه رکن دارد: 1. قانونی 2.مادی 3. معنوی . اینکه بازپرس و دادستان در خصوص رکن معنوی به سوابق اتهامهای دیگر استناد میکنند، امری خلاف اصول حقوقی است چون هر اتهامی باید رکن معنوی مستقل خود را داشته باشد و قرض یا وام گرفتن رکن معنوی از اتهامات دیگر (اگر وجود داشته باشد) خلاف اصول حقوقی است. ضمن اینکه حتی رکن معنوی سابق را نمیتوان به زمان ارتکاب تسری داد. به عنوان مثال تصور کنید که y با x دشمن است و قصد کشتن او را دارد. Y در خیابان تصادف میکند و بعد از تصادف متوجه میشود که مصدوم x است. آیا در اینجا میتوان گفت که y مرتکب قتل عمدی شده است؟
نکته اصلی که همچنان مغفول است
اما نکته اصلی بنده این بوده که چطور در طول این ۴۰ سال، کمترین حد ارتباط و همکاری با منافقین در گزینشهای موشکافانه به درستی مورد توجه قرار میگرفت و مانع از استخدام یک فرد حتی به عنوان آبدارچی یک مجموعه اداری میشده اما اکبر طبری با این سابقه، تا این اندازه در سیستم اداری کشور ارتقا یافته است! چرا و چگونه و با چه انگیزههایی؟!
نکته اصلی این بود که حتما طبریهای دیگری هم در بدنه مدیریتی کشور حضور دارند و تحت حمایت قاصرانه یا مقصرانه افراد با نفوذ و صاحب نامی هستند و توانستهاند در این جایگاهها و حتی ردههای بالای نظام نفوذ کنند که امور کشور گاهی قفل میشود.
بررسی این موضوعات که سئوال اصلی مردم است به ریشهیابی این فساد بزرگ کمک میکند. خصوصا حالا که اراده دستگاه قضا در مبارزه با فساد بویژه آغاز آن از درون قوه قضاییه، سبب افزایش امید مردم به نظام اسلامی شده است، نباید به سادگی از کنار آن گذشت.
محکومیت 3 میلیون و 300 هزارتومانی حمید رسایی توسط ناطقنوری!
جزئیات متن دفاعیه و نتیجه دادگاه ویژه روحانیت در باره تبرئه و محکومیت مدیر مسئول هفته نامه ۹ دی در پرونده شکایت حجتالاسلام علیاکبر ناطقنوری منتشر شد.
اگر خوشت اومد لایک کن
raheshalamche.com/p/48964
پس از تکذیب دفتر ناطقنوری؛ رسایی نام کیومرث نیازآذری را هم اضافه کرد!
رسایی مطرح کردافشای رابطه ناطق نوری و اکبر طبری!
واکنش حمید رسایی به شهادت سردار سلیمانی:هر کس دم از مذاکره با آمریکا بزند خائن است
پربازدیدترین اخبار
آخرین اخبار