راه شلمچه- قاسم جعفری عضو هئیت علمی دانشگاه و نماینده ادوار مجلس شورای اسلامی؛ مساله به یک معنا کاملا بسیط و قابل درک است ؛ یک ملت می خواهد مستقل باشد . هر شیئی عینی یا اعتباری برای پا نهادن در عرصه وجود به قول اهالی فلسفه دو شرط دارد ؛ ۱- وجود مقتضی ۲- نبود مانع .
رهبر انقلاب امسال هم شعار اقتصادی را انتخاب کردند . معنای این کار آن است که هنوز هم پاشنه آشیل نظام و انقلاب بعد اقتصادی است . امروز پس از گذشت چهل و چند سال بعید است فرد یا جریان با وجدان و منصفی دستاورد های شگرف نظام اسلامی در ابعاد فرهنگی اجتماعی سیاسی دفاعی در عرصه ملی منطقه ای و بین المللی را انکار کند . اما قصه اقتصاد به دلایل مختلف کاملا متفاوت است . عوامل مختلفی دست به دست هم داده است تا ناجوانمردانه و با سوء استفاده از نوسانات پیش آمده به دلایل متعدد ، کشور و حاکمیت در این بخش ناموفق و فشل نمایانده شود . تحلیل تمام کسانی که در مقابل نظام اسلامی صف آرایی کرده اند و به عبارتی تمام زخم خوردگان از خیزش دینی ملت ایران معتقدند تنگه احد جمهوری اسلامی همین اقتصاد و معیشت مردم است .فرو ریختن دیواره های اقتصاد یعنی نابودی همه دستاوردهای ریز و درشت دیگر . البته بد هم تشخیص نداده اند به تعبیر امام علی ع :" وإن أخا الحرب الأرق ومن نام لم ينم عنه. " کسی که در حال مبارزه باشد همیشه هشیار است . ثمره سال ها تحقیق ، کر و فر و هزینه کرد های گزاف شیاطین خرد و کلان این شده است که کشتی اقتصاد ملت ایران باید در گل نشیند تا نه تنها خود تسلیم شود که دیگر هیچ ملت و تیر و ترکه ای قدرت قد برافراشتن در برابر هژمونی سلطه مستکبران را نداشته باشد . فرمول خبیث آنان این است گرسنگی ملت ایران یعنی واگرایی از شعارها و معتقدات انقلابی و دینی و آوار شدن همه چیز بر سر جبهه مقاومت و مدعیان مبارزه با زیاده خواهی غرب و جنایات صهیونیزم جهانی و اعوان و اذناب محلی و منطقه ای آنان .
بسیار روشن و مبرهن است که علاج چنین توطئه بزرگی در دل آن نهفته است . تشخیص حکیمانه رهبر انقلاب نسخه نجات بخش اقتصاد مقاومتی است که سال ها پیش ابداع ، اعلام و تبیین شد و سیاست های کلان و اجرایی آن نیز پس از تحقیق و شور با صاحب نظران به جهات مسوول ابلاغ گردید . از آن روز تا حالا کارهای زیادی انجام شده است اما پر واضح است که حد توان و انتظار این ملت بسیار بالاتر از آنی است که حاصل شده است . بیت الغزل ادبیات اقتصادی رهبری " تولید ملی " است . معنای این نگاه بلند آن است که امید و باور به درون باید تقویت شود و چشم امید به خارج و خصوصا اردوگاهی که شکی در دشمنی و بدخواهی اش نسبت به ملت ایران نیست لامحاله باید قطع گردد . از سویی تولید نیاز به عوامل و اسبابی دارد که باید فراهم شود و موانعی نیز سد راه است که زدودنش برای رسیدن به هدف ضروری است . فهرست این عوامل و موانع هم خارج از این یادداشت مختصر است و هم بر عهده متخصصان و آگاهان و دست اندرکاران امر . اما
شاید اصلی ترین عامل برای تقویت تولید ملی ، در پیام نوروزی رهبری معظم نهفته باشد که حرف از روی کار آمدن دولت و تیمی تازه نفس و با انگیزه به میان آوردن است . وقتی فرمانده یک عملیات خسته فرسوده و چه بسا ناباور به طی طریق و حرکت تا هدف باشد دیگر انتظار وصول به آن هدف بسی سخت می نماید . قوه مجریه اصلی ترین رکن اجرایی کشور است که بودجه و برنامه و بیشترین نیروی انسانی پشتیبانی و لوجستیکی را در اختیار دارد اما سوگمندانه شاهدیم که ریاست جمهوری فعلی به بهانه کرونا حتی از حضور در مجلس برای تقدیم لایحه بودجه پرهیز کرد .
به هر کسی که در آینده با رای ملت می خواهد کرسی اجرایی کشور را صاحب شود پیشاپیش باید گفت یادتان باشد شما همچون سربازها و افراد نظامی می مانید که قرار است خود را در معرض خطر قرار دهند تا ملت و کشور صیانت شود اگر بنا دارید شما هم به طور غیر عادی به فکر حفظ شرابط زندگی و سلامت خود باشید معنایش آن است که مثلا محافظی در پشت شخصیت به او سپرده شده قرار گیرد تا گلوله نخورد . اگر مرد میدان نیستید و یا بر این خیالید که قوه مجریه به نیابت و از راه دور و مجازی قابل مدیریت است لطفا موجب زحمت این مردم نجیب و مومن نشوید . مدیران جامعه اسلامی ایرانی باید همچون حاج قاسم ها شهیدانه عمل کنند .
البته همگان می دانند یک رکن مهم تقویت تولید ملی نگاه فرهنگی کل ملت است . در جایی دیدم که درست یا نادرست این عبارات را به مهاتما گاندی نسبت می دهند که گفته است " به جای دوچرخه انگلیسی پیاده می رویم تا خود دوچرخه بسازیم ؛ دوچرخه ساخت وطن را بر موتور انگلیسی ترجیح می دهیم و موتور ساخت خود را به جای ماشین آنها سوار می شویم تا خود ماشین بسازیم ." ملتی که پول گزافی را به صرف برند و نشان خارجی بر روی یک کالا می پردازد باید بداند که آخر کار بن بست سختی است که یا راه بازگشت ندارد و یا بسیار پرهزینه خواهد بود .
آنچه مایه دلگرمی است این است که رهبری این نظام مشی پیامبرانه دارد . در مشی پیامبرانه علاوه بر شروع کارها پایان آن را نیز ، جدی می انگارند و در حین عمل اتقان صنع را نیز مد نظر می آورند . " رحم الله أمرء عمل عملا فأتقنه " مداومت بر کار درست را راهبردی تر از شروع می شمارند . " ابقاء العمل اشد من العمل " . آن روز که ایشان حرف از اقتصاد مقاومتی به میان آورد می دانست که این رشته سر دراز دارد و آنقدر باید تکرار و تبیین شود که تبدیل به فرهنگی همگانی گردد . اقتصاد مقاومتی را ذیل نظریه مقاومت و نظریه مقاومت را ذیل جهاد کبیر ، نفی سلطه و عدم اطاعت از کفار تشریح نمود . " (فَلَا تُطِعِ ٱلۡكَـٰفِرِینَ وَجَـٰهِدۡهُم بِهِۦ جِهَادࣰا كَبِیرࣰا)الفرقان 52] . او می دانست طی این مسیر سخت و پر مانع همراهانی چون پاره های پولاد سخت می طلبد
" کزبر الحدید " و این چنین بود که علاوه بر یاران دانا و همراه ، مومن و باتجربه و امتحان پس داده ، بیشترین دست نیاز خود را به سوی جوانان و نسل های بعد انقلاب دراز کرد تا این امانت بزرگ را به خوبی و با مسوولیت پذیری بر دوش کشند . بهترین شاهد این مدعا منشور پر قدر " گام دوم " است . از ویژگی های مهم رهبری حاضر انقلاب آن است که دشمنان درون و برون با هیچ تکنولوژی و ترفندی نتوانسته اند او را از اصل بازدارند و به حواشی مشغول کنند .آیینه عمل او این کریمه قرآنی است " (قُلۡ هَـٰذِهِۦ سَبِیلِیۤ أَدۡعُوۤا۟ إِلَى ٱللَّهِۚ عَلَىٰ بَصِیرَةٍ أَنَا۠ وَمَنِ ٱتَّبَعَنِیۖ وَسُبۡحَـٰنَ ٱللَّهِ وَمَاۤ أَنَا۠ مِنَ ٱلۡمُشۡرِكِینَ)يوسف 108] او راه را می داند به خدا می خواند و نه به خود ؛ با بصیرت و بینش روشن و وروشنگرانه پیش می رود و با مشرکان بر سر اصول به معامله نمی ایستد .
وقتی مشارکت گسترده در انتخابات را نه یک مساله عادی تکراری در فرایند زمانی تعریف شده که یک نوسازی جدی می نامد این معنا ناشی از عمق ایمان و باور او به مردم است . این ادبیات فاخر که فراتر از تفاوت سلیقه سیاسی ، مذهبی ، قومی و محلی و غیره هر ایرانی آزاده به ایران قوی و مقتدر می اندیشد نوعی اتمام حجت است به خصوص وقتی این تفسیر را ذیل مسائل اقتصادی و در راستای تقویت تولید ملی بیان کردند و نه در متن مسائل سباسی ، خود ملهم این معناست که امروز هر کسی دل در گرو حفظ و صیانت ایران قوی دارد باید در توان خود گامی برای اصلاح اقتصاد بردارد .
اینک وظیفه آحاد ملت و به ویژه فرهیختگان حوزه و دانشگاه و ارباب علم و دانش و تجربه و صنعت ، گروه های مرجع و شخصیت های حقیقی و حقوقی که حوزه عمل و نفوذ کلامی دارند بسیار سنگین تر از گذشته است . رهبر انقلاب خوب تبیین کردند که در فاصله شروع قرن چهارده تا آغاز قرن پانزده هجری شمسی با تمام رویداد های تلخ و شیرین و تاریخ سازش برای این ملت اتفاقاتی افتاد که برایند آن شد تغییر ریل حرکت از استبداد و دیکتاتوری شاهی به مردم سالاری دینی و اینک باید حرکتی را با تقویت بنیه ملی و بویژه در عرصه اقتصادی آعاز کرد که در پایان قرن ثمره شیرینش بشود تمدن نوین اسلامی و تحقق حیات طیبه در کره خاکی که ان شاء الله بستری واقعی است برای ظهور دولت جهانی و عدالت مهدوی . پس باید سنت لایتغیر الهی را یاد آور شویم که خود باید جریان ساز و تغییر دهنده حال خویش باشیم تا مورد عنایت حضرت حق قرار گیریم . لذا باید چنین زمزمه کرد که ؛
گوشه ای منشین به کوشش درا
" لیس للانسان الا ماسعی "